تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 1،لطايف و اشارات؛ قداست و بركت نام خدا

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 1،لطايف و اشارات؛ قداست و بركت نام خدا

قرآن كريم معارف و احكامى را براى اسماى خداى سبحان بيان مى كند؛ مانند اين كه نام خدا همانند ذات اقدس او منزه و مقدس و همچنين

2- قداست و بركت نام خدا  

قرآن كريم معارف و احكامى را براى اسماى خداى سبحان بيان مى كند؛ مانند اين كه نام خدا همانند ذات اقدس او منزه و مقدس و همچنين مبداء و منشاء بركات فراوانى است و بر اين اساس، انسانها را با دو وظيفه اى كه در برابر نام خدا دارند آشنا مى كند:

وظيفه اول تسبيح نام خداست: (فسبح باسم ربك العظيم ) (562) (سبح اسم ربك الاعلى ) (563). تسبيح، تقديس و تنزيه نام خدا آن است كه نه آن را در امور باطل به كار برند و نه در كار حق از آن غفلت كنند و نه در كنار آن نام ديگرى را ياد كنند. همان گونه كه مقتضاى تسبيح و تقديس ذات اقدس ‍ الهى آن است كه هر نقصى را از حريم او سلب كنند و آن ذات را مبداء مستقل هر اثر و منتهاى بالذات هر صيرورت بدانند و در كنار ذات او هيچ ذاتى را مستقل ندانند.

همان طور كه خداى سبحان در مقام ذات خود منزه از هر عيب و نقص ‍ است و بايد تنزيه شود، در مقام اسم نيز كه نشانه ذات اقدس اوست بايد تقديس و تنزيه شود و يكى از مراتب تنزيه اسم خدا آن است كه نه در عرض نام او نامى ذكر شود و نه در طول آن. بنابراين، هم آنچه برخى منحرفان مى گفتند: به نام خدا و به نام خلق… نارواست و هم آنچه ناآگاهان مى گويند: اول به نام خدا بعد به نام… چنين ذكرى از نام خداوند، توهين است، نه تنزيه.

پس از نزول آيه كريمه (فسبح باسم ربك العظيم ) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: آن را در ركوع نماز قرار دهيد: اجعلوها فى ركوعكم و پس از فرود آمدن كريمه (سبح اسم ربك الاءعلى ) فرمودند: آن را در سجود نماز بگذاريد: اجعلوها فى سجودكم (564) و از اين رو در ركوع نماز سبحان ربى الاءعلى و بحمده به عنوان ذكر و تسبيح تشريع شد و اين نيز نشانه اى از اهميت تقديس نام خداى سبحان است.

وظيفه دوم انسانها در برابر نام خدا، مبارك دانستن آن و تبرك جستن به آن است: تبارك اسم ربك ذى الجلال و الاكرام (565). قرآن كريم اسم خدا را منشاء بركات و نشانه هستى صرفى مى داند كه همه بركات وجودى از ناحيه اوست. كسى كه به حقيقت اسم خدا واصل شد و آن را تلفظ كرد او با اسم الله كارى مى كند كه خود خداوند سبحان با كن انجام مى دهد و از اين رو اهل معرفت گفته اند: بسم الله الرحمن الرحيم از عبد به منزله كن از مولاى اوست. خداى سبحان هر چيزى را اراده كند و با فرمان كن تحقق آن را بخواهد، آن شى ء تحقق مى يابد: انما اءمره اذا اءراد شيئا اءن يقول له كن فيكون (566)؛ همان گونه كه حضرت نوح (عليه السلام ) با اسم خدا بر آن طوفان سهمگين و امواج كوه گونه آب استيلا يافته، كشتى معروف خود را با نام خدا حركت مى داد و آرام مى كرد: (بسم الله مجريها(567) و مرسيها) (568)

سر اين كه عبد كامل با بسم الله از امواج آتش گلستانى مى آفريند و يا كشتى عظيمى را در طوفانى سهمگين و بر روى امواجى كوه مانند، سير و سكون مى دهد، آن است كه خواسته ها و اراده هايش در مشيت حكيمانه الهى فانى شده است و نشانه اين فنا آن است كه جز خواست خداى حكيم، هيچ خواسته اى ندارد. البته چنين كارى از عهده بندگان و اولياى خاص ‍ خدا بر مى آيد، نه هر گوينده بسم الله .

اين گونه آثار در روايات براى اسم اعظم نيز آمده است و نبايد پنداشت كه اسم اعظم از سنخ لفظ يا مفهوم است تا با لفظ و مفهوم بتوان در تكوين اثر كرد و مثلا مرده اى را زنده كرد يا از آتشى شعله ور بوستانى سرسبز آفريد؛ زيرا آفرينش تكوينى با مقام انسانى تاءمين مى شود، نه با لفظ و مفهوم. بنابراين، جستجوى اسم اعظم در ميان الفاظ يا مفاهيم براى تاءثير بر جهان عينى، كارى افسانه اى است و قرين كاميابى نيست ؛ چون جهان هستى با حقيقت اداره مى شود، نه با افسانه. بسم الله نيز اگر از قلب موحدى كامل نشئت گرفت به اذن آفريدگار هستى مى تواند بر عالم عينى تاءثير بگذارد و از اين رو امام رضا (عليه السلام ) مى فرمايد: بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم الهى از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است: ان بسم الله الرحمن الرحيم اءقرب الى اسم الله الاءعظم من سواد العين الى بياضها (569)

اگر كسى همانند پيامبران و امامان (عليهم السلام ) به پايگاه رفيع ولايت باريافت و در كارهاى خير نام خدا را بر زبان آورد و در عين رعايت نظام علت و معلول، هرگز به قدرت خويش و ساير اسباب و علل عادى تكيه نكرد، بلكه تنها مؤ ثر مطلق در جهان را خداى سبحان ديد، آنگاه آثار اسم اعظم در كنار بسم الله او ظهور مى كند؛ چنانكه عصا با دست موسوى و انگشتر با انگشت سليمانى مؤ ثر بود:

خود گرفتى اين عصا در دست راست 
دست را دستان موسى از كجاست ؟ (570)
گر انگشت سليمانى نباشد 
چه خاصيت دهد نقش نگينى (571)

هنگام تبعيد حضرت ابوذر (رضوان الله عليه ) به ربذه، با اين كه حكومت وقت بدرقه اش را ممنوع كرده بود، حضرت اميرالمؤ منين و حسنين (عليهم السلام ) و برخى از صحابه خاص، مانند عقيل و عمار، حضور داشتند. حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در آن جمع، در نصيحتى به ابوذر فرمود: به خدا سوگند اگر درهاى آسمانها و زمين بر روى بنده اى بسته باشد و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند برايش راهى مى گشايد. پس تو جز با ياد حق ماءنوس و جز از باطل نگران نباش: و الله لو كانت السماوات و الاءرض على عبد رتقا ثم اتقى الله عزوجل جعل منها مخرجا فلا يؤ نسك الا الحق و لا يوحشك الا الباطل. (572) پس هرگز نبايد به وسايل و اسباب عادى، كه مجارى فيض الهى است، اعتنا و تكيه كرد. اين گونه اعتماد به رزاقيت خداى سبحان، نشانه توجه و توكل كامل بر خداست و كسى كه به اين مرحله از مقام انسانى برسد شيرينى اسم اعظم را در حد توان خود خواهد چشيد.

نكته اساسى آن است، كه گرچه نظام هستى بر محور نظام علت و معلول اداره مى شود، نه صرف جريان عادة الله ، ليكن علل شناخته شده براى معلولهاى معين هرگز علتهاى منحصر نيست تا با فقدان برخى از شرايط آنها تحقق معلول ممتنع باشد؛ زيرا ممكن است تحقق آن به استناد شرايط و اوضاع غير عادى باشد؛ يعنى كرامت خرق عادت است، نه خرق عليت و فارق اين مطلب با آنچه از اشاعره منقول است در جاى خاص خود بازگو مى شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *