سخنرانی مکتوب| آقای نجات در بیست و دومین همایش پیروان عترت هیات رزمندگان اسلام

خانه / پیروان عترت / اخبار پیروان عترت / سخنرانی مکتوب| آقای نجات در بیست و دومین همایش پیروان عترت هیات رزمندگان اسلام

قام معظم رهبری در جلسه ای که هیات امنای هیات رزمندگان خدمتشان رسیدند یک گزارشی را من آنجا خدمت ایشان دادم، ایشان در تایید بخشی از آن عرایضی که عرض کردیم فرمودند که این حرف درست است، ما هیات سکولار نداریم

«بسم الله الرحمن الرحیم»

حرکت انبیاء و ائمه طاهرین ما،حرکت سیاسی بود

نکته ای که من می خواستم امروز خدمت شما عرض کنم یک مقدار دغدغه های اصلی است که الان نظام جمهوری اسلامی با او روبرو است و اینکه هیات رزمندگان در رابطه ی با این دغدغه ها چه کاری باید انجام دهد، این را می خواستم صحبت کنم، و بعضی از کارهایی که مربوط به تشکیلات خودتان است نکاتی بود که ان شاءالله عرض می کنم خدمت شما.

مقام معظم رهبری در جلسه ای که هیات امنای هیات رزمندگان خدمتشان رسیدند یک گزارشی را من آنجا خدمت ایشان دادم، ایشان در تایید بخشی از آن عرایضی که عرض کردیم فرمودند که این حرف درست است، ما هیات سکولار نداریم؛ یعنی هیاتی که بخواهد کاری به سیاست نداشته باشد نداریم، یک توضیحاتی دادند؛ بنابراین من تکه ای از صحبت ایشان را تبیین کنم و بعد وارد بحث خودم شوم. این هیات سکولار نداریم، یعنی یک هیاتی که کار به سیاست نداشته باشد اصلا نمی تواند هیات باشد، چرا؟ چون هیاتی که ما می گوییم، هیات می خواهد عشق به ائمه را گسترش دهد، می خواهد فرهنگ ائمه طاهرین را در کشور گسترش دهد، شناساندن ائمه ی طاهرین، فرهنگ، صحبت، سخنرانی و فرهنگ اسلام را می خواهد گسترش دهد. حالا ببینیم بین ائمه ی طاهرین آن کسی که معمولا در هیات ها بیش از بقیه به ایشان می پردازند حضرت امام حسین(عیله السلام) و حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) است؛ البته همه امام ما هستند، فرقی هم باهم ندارند، لکن یک مقطع تاریخی، امام حسین(عیله السلام) قرار گرفتند که اتفاقی در آن مقطع تاریخ افتاد که حرکت امام حسین(عیله السلام) الگو شد. برای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در مقطعی اتفاقاتی افتاد که حرکتشان الگو شد. حالا همین حرکت امام حسین(عیله السلام) را شما بخواهید نگاه کنید چه بود؟ امام حسین(عیله السلام) مبارزه با ظلم کرد، مبارزه با طاغوت کرد؛ یک کسی آمده بود در راس حکومت قرار داشت که می خواست یک پوسته ای از دین بماند، محتوای دین خالی بشود، داشت عرق خوری و شراب خواری و اشراف گری و طایفه گری را به نام اسلام غالب می کرد؛ مسیر اسلام را داشت منحرف می کرد، لذا امام حسین(عیله السلام) گفت اگر جز با ریختن خون من دین جدم احیا نمی شود پس ای شمشیرها بیایید من را در میان بگیرید؛ خب امام حسین(عیله السلام) می توانست کاری به حکومت نداشته باشد، حتی گفتند بعضی ها آمدند از همین اقوام و فامیل امام حسین(عیله السلام) گفتند شما بروید یک گوشه ای به عبادت مشغول شوید؛ می توانست کاری به حکومت نداشته باشد ولی وظیفه اش را انجام داده بود؟! وظیفه اش را انجام نداده بود.

حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) در دفاع از حریم ولایت مجروح شدند، یعنی می خواستند به زور از حضرت علی(عیله السلام) بیعت بگیرند، ایشان مقابل آن ها ایستاد؛ حضرت علی(عیله السلام) شبانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را بر استر سوار می کردند در خانه ی مهاجر و انصار می رفتند، و واقعه ی غدیر را تذکر می دادند، می گفتند شما یادتان رفته است که پدرم، حضرت علی را به امامت و حکومت منصوب کرد؟!  آن ها هم می گفتند نه یادمان نرفته است؛ می گفتند پس بیایید دفاع کنید؛ یعنی حرکت حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) یک بخش عمده اش حرکت سیاسی است. یعنی ما دین منهای سیاست نداریم.

همه ی ائمه ی طاهرین، همه ی انبیاء، اکثرشان، آن هایی که اولوالعزم بودند آمدند که با طاغوت زمانشان مبارزه کنند. حضرت موسی(عیله السلام) با فرعون. حضرت ابراهیم(عیله السلام) با نمرود. رسول گرامی اسلام با بت پرستی، با شرک، با طاغوت زمان خودش. لذا ما نمی توانیم بگوییم که یک هیاتی وجود دارد، این هیات دم از امام حسین(عیله السلام) می زند، دم از فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) می زند، می گوید ما کاری به مسائل داخل مملکت نداریم، کاری به دغدغه های ی کشور نداریم. بعد همان جا آقا فرمودند که ما می گوییم هیات نمی تواند سیاسی باشد، نه سیاست بازی، نه اینکه بروند روی منبر از یک فردی دفاع کند و یا برعلیه فردی صحبت کند.

خط مشی هیات رزمندگان کتار جهاد است.

ما راجع به شخص و فرد و این ها نداریم، ما راجع به اینکه دغدغه های اصلی کشور چیست؟ آیا می توانیم به آن دغدغه ها نپردازیم؟! فرق بین هیات رزمندگان و بقیه هیات ها این است که: هیات رزمندگان و هیات های پیروان عترت از همان اول مَشی جهادی را پیش گرفتند؛ مَشی جهادی یعنی برای دفاع از اسلام حاضر هستند جان خودشان را فدا کنند؛ رزمندگان اینطور بودند دیگر، برای دفاع از اسلام رفتند جان خودشان را فدا کردند. ما می گوییم هیات رزمندگان اسلام یعنی هیاتی که می خواهد همان مَشی را طی کند؛ مَشیی که رزمندگان رفتند برای دفاع از اسلام جانشان را فدا کردند؛ ما می خواهیم کار زینبی کنیم. امام حسین(عیله السلام) جان خودش را فدا کرد، حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت سجاد(عیله السلام) پیام را رساندند، ما می خواهیم کار امام سجاد(عیله السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) را انجام دهیم؛ یعنی انتقال پیام عاشورا به مردم. شما این مضامین دعای صحیفه ی سجادیه را که نگاه می کنید(بارها مقام معظم رهبری فرمودند)، بخش زیادی از آن دعا به مرز داران، حکام، امثال آن ها است.

تضاد بین ایران و آمریکا آشتی ناپذیر است

 دغدغه ی اصلی ما چه چیزی است؟ برای اینکه دغدغه های اصلیمان را بگوییم که بخواهیم هیات به آن بپردازد، ببینید، آمریکا ظرف این سی و هفت سالی که انقلاب پیروز شده، همه ی راه های مبارزه با انقلاب را از جنگ مسلحانه، تروریست، حقوق بشر، تحریم همه را طی کرده؛ الان آمریکایی ها به یک استراتژی رسیدند، به یک خط مشی جدید رسیدند، می گویند خب ما که نمی توانیم جمهوری اسلامی را ندیده بگیریم، بگوییم نباش یا آن را سرنگون کنیم، بیاییم یک کاری کنیم، آن هم این است که بگوییم جمهوری اسلامی را قبول داریم، قبول هم داریم که جمهوری اسلامی قدرت منطقه ای باشد و قول هم داریم که باید در منطقه ایفای نقش کند ولی این ایفای نقشش را با ما همراه باشد، همین حرفی که بعضی از دولت مردان هم می زنند، می گویند ما می توانیم با آمریکا بازی برد برد داشته باشیم؛ برد برد یعنی بیاییم در یک کاری هم ما نفع ببریم و هم آن ها نفع ببرند، بعضی از آقایان گفتند هم ما و هم آمریکایی ها مخالف تروریست هستیم، هم ما و هم آمریکایی ها مخالف افراطی گری هستیم، لذا در منطقه منافع مشترک داریم؛ حالا واقعا منافع مشترک داریم؟!! آمریکا چه کسی را تروریست می داند؟! ما را تروریست می داند، حزب الله را که از مملکتش دارد حفاظت می کند تروریست می داند، حماس را تروریست می داند، جهاد اسلامی را در فلسطین که می خواهد مبارزه با اسرائیل کند را تروریست می داند؛ ما چه کسی را تروریست می دانیم؟! ما اسرائیل را تروریست می دانیم، او اسرائیل را یک حکومت قانونی می داند، ما منشاء تروریست می دانیم، او النصره و داعش را می گویند افراد مخالف حکومت بشار که از کشورشان دفاع می کنند، ما می گوییم این ها تروریست هستند؛ پس ما روی لفظ تروریست اشتراک داریم. ما یکی از کشورهای حامی تروریست را آمریکا می دانیم، از منافقین حمایت می کند؛ آن ها کشور حامی تروریست را ما می دانند. داعش را آن ها درست کردند، ما با داعش داریم مقابله می کنیم؛ ما مصداق افراطی گری را آمریکا می دانیم، چرا؟ بلند شده از آن طرف دنیا آمده در خلیج فارس ناو هواپیمایی اش را آورده اینجا مدعی شده و می گوید چرا شما می آیید در خلیج فارس خودتان مانور می گذارید! ما این را مصداق افراطی گری می دانیم. ما مصداق افراطی گری را حکومت عربستان سعودی می دانیم؛ آن ها مصداق افراطی گری را مقام معظم رهبری می دانند. می گویند شما دست از خط مَشی انقلابی تان بردارید. لذا می بینیم ما با آمریکا هیچ نقطه ی مشترکی نه در اهداف و نه در هیچ چیز نداریم. ما آمریکا را شیطان بزرگ می دانیم، ما می گوییم جنگ بین شرک و کفر یک جنگ ابدی است، از زمان آدم وجود داشته است، زمان پیامبر(صل الله علیه و آله) وجود داشته است، زمان ما هم ادامه دارد. اصطلاحی هستند  کمونیستا می گویند تضاد آنتاگونیستی یعنی تضاد آشتی ناپذیر( این اصطلاح مارکسیست ها است)، اصلا ما و آمریکا تضادمان آنتاگونیستی است، یعنی مثل خدا و شیطان، مثل کفر و ایمان، اصلا می تواند کفر و ایمان در کنار هم دیگر هم زیستی مصالحت آمیز داشته باشند؟! یا باید پیامبر(صل الله علیه و آله) از مدینه خارج شود، فاتحه ی اسلام را بخواند، یا باید کفار خارج شوند؛ نمی شود که هم کفار حاکم باشند و هم پیامبر(صل الله علیه و آله) حاکم باشند. نمی شود که هم ما بگوییم مخالف رذایل اخلاقی هستیم، مخالف همجنس بازی هستیم، هم این را بگوییم و هم بگوییم با آمریکا در این مَشی با هم دیگر اتحاد داریم؛ هیچ اتحادی بین ما و آمریکا، بین ما و اسرائیل وجود ندارد. آن ها می گویند جمهوری اسلامی بیاید در مسائل مختلف باهم دیگر همراه شویم، ظاهر حرف او خیلی قشنگ است، بعضی از مشاورین بعضی از آقایانی که در مسئولیت عالی رتبه هستند میایند این را هم تبیین می کنند، می گویند آقا ما فرمول برجام خاورمیانه گسترش دهیم، در برجام توانستیم به توافقی برسیم برد برد، اینجا هم بیاییم به توافقی برسیم برد برد، ما با آمریکا منافع مشترک داریم! ما با آمریکا هیچ منافع مشترکی نداریم. آمریکایی ها می خواهند ما نباشیم، ما هم می خواهیم حکومت ظالم آمریکا نباشد؛ تنها چیز مشترک ما دو کلمه “نباشد” است.

آمریکایی ها برای اینکه ما را همراه خودشان کنند سه استراتژی را در نظر گرفتند:

  • تحریم 2- نفوذ 3- تغییر باور.
  • تحریم: هدف تحریم به هیچ وجه هسته ای نیست، اینطور نیست که آمریکایی ها تحریم را شروع کردند که ما دست از سر هسته ای خودمان برداریم، هدف آمریکایی ها از تحریم این است که به دولت مردان ما، به مردم ما بقبولانند که اگر می خواهید زندگی راحتی داشته باشید باید با آمریکایی ها کنار بیایید. مگر نمی خواهید مشکلات اقتصادیتان حل شود؟ پس باید با آمریکایی ها کنار بیایید. حالا اگر یک دولت مردی آمد گفت آقا تنها راه حل مشکل ما به دست آمریکایی ها است، آن هم تنها راهش این است که آن ها تحریم را بردارند، اگر تحریم را بر ندارند هیچ مشکلی حل نمی شود؛ خب همین کاری را کردند که دیروز تیتر روزنامه بزند با میانمار انجام داده بودند، میانماری ها را تحریم کردند، گفتند تحریم را تا موقعی ادامه می دهیم که خواسته های ما را قبول کنید، همه ی خواسته های آن ها را میانماری ها قبول کردند، الان پنجاه درصد تحریم ها وجود دارد. آن هایی که می گفتند با دست برداشتن از مقاصد هسته ای تحریم ها برداشته می شود، کوتاه آمدند، در هسته ای را هم بستند اتفاقی نیفتاد، دوباره این دفعه خواسته های آمریکایی ها را پذیرفتند، بعد آن بلافاصله اوباما گفت که نه، برجام یک ظاهر دارد و یک روح دارد، ایرانی ها باید روح برجام را هم متوجه شوند، گفتند روح برجام چه چیزی است؟ گفتند یعنی اینکه ایران باید دست از موشکی اش هم بردارد، حمایت از تروریست هم نکند، حقوق بشر را هم رعایت کند. حمایت از تروریست نکند یعنی چه؟ یعنی ما از مردم یمن دفاع نکنیم، ما در سوریه از مردم مسلمان سوریه حمایت نکنیم، در عراق نرویم کمک مردم عراق که آنها داشتند می آمدند بغداد و کربلا و نجف را داشتند می گرفتند، که اگر آن روز آقای قاسم سلیمانی نبود در آنجا، به گفته ی آقای سیستانی امروز ما یک حکومت داعش در عراق داشتیم و اگر نبود جمهوری اسلامی در سوریه الان یک حکومت داعش هم در سوریه داشتیم و اگر نبود حمایت ما از مردم غزه(مردم غزه در یک باریکه ای هستند یک طرف آن دو کیلومتر و آخر آن هم ده کیلومتر، از قم ما کوچکتر) این ها بیست و دو روز در مقابل اسرائیل دوام آوردند، همه ی غزه را هم شخم کردند با حمایت جمهوری اسلامی، موشک هایی که ما در اختیار آن ها گذاشته بودیم، آموزشی که ما به آن ها داده بودیم، این ها از همان نوار غزه از جایی که ان طرف فکر نمی کردند تل آویو را مورد حمله قرار می دادند، طوری شده بود که اسرائیل درخواست آتش بس می کرد، این مردم فلسطین نوار غزه ی کوچکی که تا دیروز هر کاری دلشان می خواست بکند، می گفت ما آتش بس را قبول نمی کنیم مگر اینکه شرایط ما را بپذیرید؛ اسرائیلی ها شرایط غزه را پذیرفتند که آتش بس انجام شد، لذا موقعی که نتانیاهو اعتراض می کند به آقای اوباما که چرا رفتی با ایران برجام را امضاء کردی، راه حل آن صلح نیست، آقای اوباما پیام داد برای آن نشست سران اسرائیل و دانشمندهای اسرائیل، گفت شما تصور می کنید آیا می توانید به مراکز هسته ای جمهوری اسلامی حمله کنید؟! امروز اگر به مراکز هسته ای جمهوری اسلامی حمله کنید، حزب الله و جهاد اسلامی مثل دو ناو هواپیمابر بالای سر اسرائیل ایستاده اند و تل آویو را با خاک یکسان می کنند. این پاسخ آقای اوباما به اسرائیلی که مدعی است. لذا آن ها از قدرت ما می ترسند، می خواهند امنیت رژیم اشغال گر قدس را برقرار بکنند، اینکه جمهوری اسلامی دست از حمایت بردارد، حمایت از تروریست نکند یعنی این کارها را انجام ندهد، جمهوری اسلامی باید موشکی نداشته باشد، امروز ما موشکی داریم که اگر اسرائیل دست از پا خطا کند با برد دوهزار کیلومتر با خطای هشت متر می توانیم از خاک جمهوری اسلامی تل آویو را بزنیم. می گویند موشک نداشته باشید، یعنی می خواهند امنیت اسرائیل را برقرار کنند. می گوید حقوق بشر را باید رعایت کنید، یعنی چه؟ یعنی اجازه دهید بهائی ها در ایران آزادانه فعالیت کنند، اینکه ما هشت نفر از بهائی ها را که فعالیت می کردند به نفع اسرائیل در داخل ایران، را دستگیر کردیم، این ضد حقوق بشر است. اینکه ما می گوییم امنیت فضای مجازی باید برقرار باشد، در فضای مجازی هرکاری دلشان خواست انجام ندهند، ما ضد حقوق بشر انجام دادیم! اینکه ما اجازه نمی دهیم مثلا مرد با مرد ازدواج کند، زن با زن ازدواج کند این ضد حقوق بشر است. اینکه حقوق زن با حقوق مرد یکسان نیست این ضد حقوق بشر است. در غرب همانطور که مرد می تواند اگر زنی داشت زن دیگری را صیغه کند، زن هم می تواند اگر شوهری داشت، با مرد دیگری هم باشد، حقوق او است، این تساوی حقوق مرد و زن است! این می شود حقوق بشر! یعنی ما دست از دینمان برداریم. این هدف تحریم است، هدف تحریم یعنی اینکه مردم ایران بیایند در مقابل نظام اسلامی قرار بگیرند، بگویند چرا شما خواسته های آمریکایی ها را عمل نمی کنید؛ خب کوتاه بیایید تا مشکلات اقتصادی حل شود. مقام معظم رهبری می فرمایند که تا موقعی که شما چشمتان به دست آمریکایی ها است مشکلتان حل نمی شود؛ راه حل مبارزه با تحریم اقتصاد مقاومتی است، یعنی بیاید اتکای شما به صنعت درونی طوری باشد که تحریم روی شما اثر نگذارد.
  • نفوذ: در بحث نفوذ یعنی افرادی که غرب باور هستند، فرمول غرب را قبول دارند، کدخدایی آمریکا را قبول دارند، همکاری با آمریکا را قبول دارند این ها بروند در مراکز تصمیم گیری ما مستقر بشوند، یا در مراکز تصمیم سازی ما، که موقعی که می روی با آن ها صحبت می کنی می گویی آقا شما اگر می خواهید وضع اقتصاد کشور بهبود پیدا کند باید تولیدات داخلی افزایش پیدا کند، می گوید نه تنها راه بهبود وضع اقتصادی کشور سرمایه گذاری خارجی است. طرف می رود در آنجایی که معدن فروش سنگ است، صد دکه فروش سنگ است( یک بازاری است در تهران)، کسی که رفته بود می گفت هشتاد دکه از این صد دکه تعطیل است، بیست تا از آن ها کار می کند. قبلا یک مسکن مهری بود، هم مسکن تولید می کرد برای مردم بی بضاعت و هم داخل آن هزارتا شغل بود، از سنگ و سیمان و اینها، آن را تعطیل کردند خب این کارخانه ها هم تعطیل می شود. آن موقعی که دست کارگر پول باشد، کارگر قدرت خرید پیدا می کند، بازار هم رونق پیدا می کند، بازار رونق پیدا کرد صنعت رونق پیدا می کند؛ خود غربی ها می گویند وقتی رکود است، پول چاپ کنید بدهید دست مردم بروند خرید کنند، همینکه مردم حتی پول چاپ شده هم دست آن ها باشد و بروند خرید کنند باعث می شود که رونق ایجاد شود، تورم ایجاد می شود ولی رونق هم ایجاد می شود؛ حالا ببینید در این فرمول که چشم به دست دشمن داشتن تا مشکل اقتصادی حل شود(من می خواهم اثر عامل نفوذی را بگویم) بین دولت موجود و دو سال آخر دولت آقای احمدی نژاد هیچ فرقی نمی کند، ما بودیم آنجا که تصمیم گیری می شد، این دو سال آخر، سال 90 به بعد آقای احمدی نژاد همه ی اقتصاد را رها کرده بود، یک جلسه ی شورای اقتصاد را نمی گذاشت، آن ها هم رفته بودند(چهارتا از وزرا) خدمت مقام معظم رهبری که وضع اقتصاد کشور در لبه ی پرتگاه است، اجازه بدهید ما برویم با آمریکایی ها مذاکره کنیم، یک سری امتیازات به آن ها بدهیم مشکل حل شود؛ این بحث که برویم با آمریکا مذاکره کنیم هم برای دو سال دولت قبل است و هم برای الان است، که آن موقع آقا بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند نه الان؛ نه آن دولت عمل کرد به اقتصاد مقاومتی، این دولت هم تازه الان میاید انجام دهد. اینکه ما به بعضی از دوستان می گوییم که آقای احمدی نژاد سال 84 با آقای احمدی نژاد90 به بعد کاملا متفاوت شده، گفتمانش با گفتمان دولت موجود یکی است، همین است، عامل نفوذی می رود در دستگاه فرهنگی کشور مستقر می شود اجازه نمی دهد امنیت در فضای مجازی برگزار شود، این شورای عالی فضای مجازی را آقا در زمان آقای احمدی نژاد ایجاد کردند، بارها مطالبه ی رهبری از ایشان بود برای سال 90 به بعد که آقا این جلسه ی شورای عالی فضای مجازی را تشکیل دهید؛ تصمیم بگیرید امنیت ایجاد کنید در فضای مجازی؛ آن بنده خدایی که مسئول مرکز فضای مجازی بود می گفت جلسه که برگذار نمی کنند! برگذار هم که می کنند دو تا آئینامه تصویب می کنند هیچ تصمیمی نمی گیرند؛ هم آن دو سال آخر در فضای مجازی هیچ اتفاقی نیفتاد و هم الان؛ هم آن موقع می گفتند ما با گشت ارشاد مخالف هستیم، خانم ها بلند شوند بروند در استادیوم و هم الان دارند این حرف را می زنند.

مقام معظم رهبری می فرمایند: این بیداری اسلامی است که در منطقه اتفاق افتاده است، ایشان می گویند ما بیداری اسلامی نداریم، بیداری انسانی است؛ آن مشاورش که می خواست کاندید ریاست جمهوری شود، گفت الان دوره ی اسلام گرایی گذشته است، دیگر کسی بر اساس اسلام دور ما جمع نمی شود، بعد می آیند دست او را می گیرند می برند و می گویند تو کاندید ریاست جمهوری بشو.

امروز محور وحدت، مقام معظم رهبری هستند، یک کلام آقا فرمودند که مصلحت نیست شما وزیر اطلاعات را عوض کنی، ایشان رفت خانه نشین شد که چرا آقا گفتند مصلحت نیست وزیر اطلاعات عوض شود! بعضی از رفقای ایشان گفتند که ما رفتیم گفتیم مگر تو همان نبودی که گفتیم حالا که انتخاب شدی اولین کاری که می کنی چه کار می کنی؟ گفت اولین کاری که می کنم می روم دست آقا را موقعی که می خواهد لوح من را بدهند دست آقا را می بوسم؛ دور اول این کار را کرد، دور دوم نکرد، بعدش گفتند چرا نکردی؟ گفت سرما خورده بودم.

در قضیه ی منطقه، همین موضعی که الان بعضی از دولت مردان ما وجود دارند راجع به منطقه ایشان هم داشت، ایشان می گفتند نباید به بشار اسد کمک کنیم، بشار اسد دارد ملت خودش را می کشد، حاضر نبود یک تماسی با بشار اسد بگیرد و از او حمایت کند؛ حالا بلند می شوند می روند در جلسات شهدای حرم! چرا آن موقع که می گفتند بیا یک کمکی کنید به آنجا، حاضر نبودی! حالا از شهیدشان حمایت می کنی!

در بحث نفوذ حضور افراد غرب آور در مراکز تصمیم گیری؛ یک تیم نفوذی می آید رئیس جمهور حزب الهی کشور را کلا دگرگون می کند. سیستم نفوذی که به عنوان عامل دوم فرمودند این می خواهد افراد غرب باور(افرادی که فکر می کنند آمریکا کدخدا است) بیاید در دستگاه های ما حضور پیدا کند، مراکز تصمیم گیری ما آن طوری تصمیم گیری کنند که آمریکایی ها می خواهند؛ خدایی ناکرده در مجلس نفوذ کنند، مجلس آن طور تصمیم بگیرد که آمریکایی ها می خواهند.

  • تغییر باور مردم: مردم کشور ما یک سری باوری دارند، اصولی در ذهن ان ها است، این باور ظرف این سی و هفت سال و قبل آن توسط امام در ذهن مردم شکل گرفت؛ اولین باور اعتقاد به مبانی اسلام است، حجاب خوب است، بی حجابی بد است، محرم و نامحرم نباید کنارهم بنشینند، اسلام نسخه ی حل همه ی مشکلات است، حالا می آید من و تو فیلم درست می کند زن و مرد سر لخت دور هم جمع شدند، مشروب هم سر سفره است، بعد خانمِ دارد از مکه رفتنش می گوید که من رفتم مکه چه عشقی با خدا کردم، ارتباط من با خدا برقرار شد؛ یعنی می خواهد چه قبحی را بریزد؟! که می تواند زن مکه برود، نماز هم بخواند، با خدا هم ارتباط داشته باشد، مشروب هم بخورد، با مرد نامحرم هم بنشیند با هم دیگر گپ بزنند، یعنی تغییر باور، یعنی تغییر آن چیزی که در ذهن ما مقدس است از قداست بیافتد.

 اعتقاد به کار آمدی دین در اداره ی زندگی، اینکه اسلام کاری نکرده، این را برای ما جا بیاندازند، اینکه آمریکا شیطان بزرگ نیست، از آمریکا چهره ی خوب و بشر دوستانه نشان دادن، در صورتی که هر جا در دنیا شما بگردید در دنیا یک جنایتی است، یک عده ای دارند کشته می شوند، یا آمریکا یا اسرائیل یا انگلیس یکی از آن ها پشت سرش است. اصلا نقض حقوق بشر در همه جا توسط آمریکایی ها انجام می شود. حالا این آمریکا را بیاورند در ذهن مردم کشور ما بزرگ کنند. رژیم اشغال گر قدس که رژیم کودک کش و بی رحم است را تبدیل کنند به یک رژیمی که دارد از حقوق خودش دفاع می کند، چون فلسطینی ها نمی گذارند این ها آرامش داشته باشند آن ها هم با فلسطینی ها می جنگند، کسی که آمده سرزمین این ها را اشغال کرده است. تغییر باور اگر در ذهن مردم اتفاق افتاد، دیگر مردم پایبند این انقلاب نخواهند ماند.

 این سه عنصری بود که راجع به آمریکا است. حالا وظیفه ی ما چیست؟ همینطور که یک عده ای رفتند جنگیدند و شهید شدند و امام حسین(عیله السلام) رفت شهید شد، حضرت زینب(سلام الله علیها) کمتر از امام حسین(عیله السلام) زجر ندید ولی بلند شد شبانه روز کار کرد تا توانست پیام امام حسین(عیله السلام) را منتقل کند؛ نمی شود بگوییم یک عده ای جهاد کردند، دارند در فلسطین شهید می شوند، در یمن شهید می شوند، ما بنشینیم بگوییم ما هم حالا هفته ای یک جلسه، مثلا دو ماه یک جلسه جمع می کنیم سخنرانی می گذاریم، کسی آمد که آمد، نیامد هم نیامد! تلاش ما هم باید جهادی باشد؛ تلاش جهادی در عرصه ی جنگ نرم به شدت سخت تر از عرصه ی جنگ سخت است؛ عرصه ی جنگ سخت دشمن آنجا است، شما هم از اینجا از پیشت دوربین او می بینی، فقط باید اراده داشته باشی که از جانت بگذری، البته اراده ی سختی هم است، ولی جنگ نرم نه دشمن را می بینی، نه روش مقابله با دشمن را بلد هستی، دشمن آمده است کنار دست تو، در خانه، دختر تو را از تو گرفته است، پسرت را از تو گرفته است، یکی یک موبایل هوشمند داده است دست این ها، تا چشمت را بر می گردانی می روی در اتاق استراحت کنی، او تازه شروع می کند از اینترنت با تلگرام ارتباط برقرار کردن. دشمن آمده است در شبکه ی من و تو ماهواره دارد فکر بچه های ما را عوض می کند. خواهران عزیز بنشینید بگویید ما یک جلسه ای می گذاریم کسی آمد کسی نیامد این وظیفه ما انجام نشده است! وظیفه ی ما این است که ببینیم راه اثر گذرای روی این دخترهای جوان چه چیزی است، راه آن را پیدا کنیم، گیر ما بچه حزب الهی ها این است که با حزب الهی ها می توانیم ارتباط برقرار کنیم، با قشر خاکستری نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم؛ قشر خاکستری یعنی چه کسانی؟ یعنی آن کسی که انقلاب را قبول دارد، این نظام را قبول دارد ولی مثل من و شما نیست، ممکن است خدایی ناکرده یک چند تار موی او هم بیرون باشد، ممکن است مثلا وقتی با حجاب می آید بیرون با مانتو و شلوار بیاید بیرون، حالا انقلاب را هم قبول دارد، چرا ما این ها را بین خودمان راه نمی دهیم؟! چرا برای این ها فکر نمی کنیم؟! ما باید روی قشر حزب الهی ها اثر بگذاریم همراه خودمان کنیم، دوم اینکه دائما بتوانیم از آن ها بیاوریم در میدان خودمان کنیم، این تلاش جهادی می خواهد، این ابتکار می خواهد، این نشستن و فکر کردن و روش پیدا کردن می خواهد؛ این کاری که ما از شما درخواست داریم که انجام بدهید این است، یعنی اینکه بارها ما گفته ایم که یک اتاق فکری درست کنیم همه ی آن خواهرهایی که می توانند و بلد هستند و یا تجربه کردند با نسل جوان ارتباط برقرار کردن، جمع می کنید هفت هشت نفر می شوند، ما چه بگوییم، چه طوری دعوت کنیم که اول بیایند و بعد بتوانیم حرفمان را بزنیم، این روش خیلی مهم است، یعنی اول این کار و مهم ترین کار ما این است که اول این خود هیات هایی که ما داریم یک حلقه ی فکری افراد معتقدی که می توانند روش بدهند، دور خودش جمع کند بشینند فکر کنند که چه کاری می شود انجام داد، دومین قدم اینکه چهل پنجاه نفر افراد پاکار(ما اسمشان را گذاشتیم خادمین) که در همه ی جلسات شما حاضر هستند، این ها را باید بیاورید جلسات هفتگی با این ها داشته باشید، ما اسم این را گذاشتیم جلسات خادمین هیات. هیات های کوچک از سابق این ها بودند، یعنی سی چهل نفر هفته ای یک جلسه؛ این ها را صاحب بصیرت کنید، مسائل اخلاقی آن ها را بالا ببرید، اردو برای آن ها بگذارید، کوه ببرید، مشهد ببرید، کربلا ببرید که این ها همیشه با شما باشند؛ این چهل پنجاه نفر، شما با این ها می توانید مراسمات بزرگ را بگذارید. این تیم اگر تشکیل نشود هیات تشکیل نشده است؛ این تیم، تیم خصوصی شما است، حالا هر چه تعداد این افراد بیشتر شود، توان شما بالا رفته است. من از خواهرها خواهش می کنم که حتما کنار خودشان چند نفر از این خواهرهای جوانی که کار تبلیغاتی و فرهنگی می کنند را بگذارند کنار خودشان، بعدا شما باید کارها را تحویل آن ها بدهید؛ یعنی خواهری که الان سن او رسیده است به بالای پنجاه سال شاید دیگر نتواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند، از همین کسانی که به عنوان خادم دور خودتان جمع کردید یکی از آن ها را بگذارید معاون خودتان و… . حسن جوان این است که به خصوص اگر صاحب ابتکار باشد، جوشش فکری دارد، حال محافظ کاری کمتر دارد، خب این ها را باید بیاورید استفاده کنید؛ هر چه معمولا طرح های جدید است از همین ها به دست میاید.

روحیه انقلابی مردم را بالا ببریم

نکته بعد، از بحث همان دغدغه ها: خط مَشی ما باید بالا بردن روحیه ی انقلابی مردم باشد. مقام معظم رهبری سه سر فصل گفتند اولین آن ها بالا بردن روحیه ی انقلابی مردم است. بالا بردن روحیه ی انقلابی مردم     چه طور ایجاد می شود؟ با یادآوری و تبیین ماهیت جنگ افروزی آمریکا، یعنی مردم اگر آمریکا را نشناسند، جنایات غرب را نشناسند، روحیه انقلابی آن ها بالا نمی رود، دشمن شناسی، دستاورد های انقلاب را برای مردم بگوییم، دستاوردهای فرهنگی، دستاوردهای سیاسی، استقلال، بگوییم این کشورها که سرخم کردند در مقابل دشمن چه دستاوردشان بود، ما دستاوردمان چه بود. روحیه ی انقلابی گری یعنی این، بفهمند انقلاب چه کرده است، انقلاب دنبال چه مسیری است و به کجا دارد می رود.

نکته بعد: بالا بردن باورهای دینی مردم: سواد رسانه یعنی اینکه یک دانش آموز موقعی که می خواهد برود اینترنت را باز کند، بداند که اگر وارد این کانال شد این کانال روح او را بیمار می کند؛ چه طوری می گوید که مردم را از لحاظ بهداشت سطح سواد بهداشتی آن ها را طوری ببرید بالا که موقعی که می خواهد برود در یک جوی آب روان آب بردارد، بگوید نکند این آب داخلش میکروب باشد، لذا یک قرص می اندازد داخل آن آّب میکروب زدایی می کند بعد می خورد؛ موقعی که یک سیب می خرد، تا زمانی که آن سیب را نشوید نمی خورد، موقعی که می رود سراغ اینترنت بگوید این طرف بروم روحم مریض می شود(این یعنی سواد اینترنتی)، این می شود خود نگهداری، تقوای رسانه ای. چطوری می گویند نگاه دختر مردم نکن که مگر لغزیده بشوی، یا مثلا با یک خانم در یک اتاق تنها نباش و واقعا هم یک عده ای رعایت می کنند، خب طرف موقعی که می خواهد برود سراغ اینترنت، ماهواره، همین رعایت را بیاید بکند، این می شود سواد رسانه ای. اخلاق او را بالا ببریم. پرهیز او از گناه و باورهای دینی را بالا ببریم.

اگر شما جلسه ای را در هیات گذاشتید ولی روحیه ی انقلابی افراد بالا نرفت، بصیرت سیاسی آن ها بالا نرفت، باورهای دینی آن ها بالا نرفت، بدانید که کار بیهوده انجام دادید. این حلقه ای که درست می کنید(که گفتیم چهل پنجاه نفر از خادمین) باید آگاهی سیاسی این ها را بالا ببرید. بعضی ها می گویند یعنی چه چیزی باید به آن ها بگوییم؛ ما سه منبع خوب داریم:1- صحبت های مقام معظم رهبری؛ آقا حداقل ماهی یک بار صحبت می کند، همین را بنشینید تبیین کنید 2- ما چند روزنامه داریم که این روزنامه ها انصافا روزنامه های خوبی هستند، یکی از آن ها کیهان است، یکی جوان و وطن امروز، این سه روزنامه از بقیه ی روزنامه ها از لحاظ محتوایی بهتر هستند. خبرگزاری فارس، خبرگزاری تسنیم و مشرق، این ها خبرهای خوب و به درد به خور دارند.

پیدا کردن سخنران های انقلابی که ضمن اینکه مسائل پر محتوا می گویند، اخلاقی می گویند، به دغدغه های نظام را برگردند، صرفا نخواهد گریه بیاندازند، هم می تواند انقلابی صحبت کند، هم جوان ها را جذب کند و هم بتواند به دغدغه ها برسد.

نکته بعدی: تربیت خانم ها جلسه ای: خانم های جلسه ای یکی از اثر گذار ترین خانم هایی هستند که میایند در جلسات شرکت می کنند. یک کاری که ما در تهران شروع کردیم این است که خانم های جلسه ای را پیدا کردیم و داریم هفته ای یک جلسه برای آن ها آموزش می گذاریم؛ بعضی ها مداح هستند می روند در خانه ها روضه می خوانند، صحبت هم می کنند، این ها را پیدا کنید، افرادی که صاحب نظر هستند بیایند این ها را آموزش بدهند که این ها زمانی که روضه می روند بتوانند یک چیز به درد بخور برای مردم بگویند. اتفاقا این ها در خانه های آدم های ثروتمند هم زیاد می روند، این ها را اگر بتوانید پیدا کنید؛ خودشان دلشان می خواهد که یک کسی بیاید؛ شما یک جلسات منظمی بگذارید، این خانم های جلسه ای را دعوت کنید و یک روحانی که از هر جهت مسلط است را بیاورید که بگوید در این جلسات چه چیزی بگویید. از این فضا استفاده کنید، از این فضایی که می شود از این ها استفاده کرد.

نکته بعدی: محل هیات اگر می خواهد جاذبه داشته باشد، جایی که مراسم بزرگ هیات را می گذارید باید شخص هایی داشته باشد: اول اینکه در آن جا مظاهر دفاع مقدس را به تصویر بکشید. دوم اینکه بحث مدافعان حرم که الان وضع موجود است؛ بحث جنایات آمریکا، جنایات آل سعود، جنایات رژیم صهیونیستی را یک طوری باشد که مخاطب که می آید یک بخشی از آن را از منبر می گیرد، یک بخشی از آن را شما می توانید از همه ی این هاهم سری نمایشگاهی دارد، هم سپاه دارد و هم از معاونت فرهنگی سپاه جاهای دیگر می توانید تهیه کنید، یک سری نمایشگاه ها را بگیرید و تبدیل کنید به پوستر و در ورودی هیاتتان بزنید. جملات جدیدی که مقام معظم رهبری گفتند و فکر می کنید که آن جملات موثر است را تابلو کنید. بعضی ها وقتی که یک جاذبه های جدیدی در هیات ببینند بخاطر آن می آیند؛ مثلا فرض کنید اگر هیات بتواند کنارش یک محل نگهداری کودکان بگذارد که خانم ها موقعی که می خواهند بیایند در جلسه شما بچه هایشان را یک جایی نگهدرای کنند؛ بعضی از هیات ها را من رفتم دیدم که مشاوره می گذارند،  یک خانمی می آورند و یک اتاقی هم به او می دهند به عنوان مشاوره؛ یا استفاده از گروه تواشیح، قاری خردسال، دادن جایزه، این ها چیزهایی است که شما باید بنشینید روی آن فکر کنید که این جاذبه را بالا ببرید؛ جاذبه با هنر اتفاق می افتد، هنر هم روحیه ی هنرمندانه می خواهد، کسانی که هنر را بلد هستند باید از آن ها دعوت کنید آن ها بیایند طراحی کنند برای شما.

نکته آخر: سیستم اطلاع رسانی: خیلی ها می خواهند در جلسات شما بیایند، مطلع نمی شوند از جلسات شما؛ یک روش آن پیامکی است که الان ما هم استفاده می کنیم، معمولا در هر جلسه ای که می گذارید بگویید آن هایی که می خواهند ما به آن ها اطلاع رسانی کنیم شماره تلفنشان را به ما بدهند و شما آن شماره را در سیستم پیامکی تان ثبت کنید.

از اینکه وقت شما را گرفتم عرض خواهی می کنم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *