مهدویت در قرآن – قسمت 43 – آیه 159 سوره نسا

خانه / انتظار و مهدویت / مهدویت در قرآن – قسمت 43 – آیه 159 سوره نسا

مهدویت در قرآن – قسمت 43 – آیه 159 سوره نسا

مهدویت در قرآن – قسمت 43 – آیه 159 سوره نسا

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً (159)

مهدی در قرآن  0322

اطیب البیان فی تفسیر القرآن :

و نيست از اهل كتاب احدى مگر آنكه ايمان مي آورد ب او البته پيش از موت او و روز قيامة مي باشد بر آنها شاهد.

اختلاف شد در مراجع ضمائر ضمير به و موته و يكون كه حضرت عيسى عليه السّلام است يا احد اهل الكتاب يا پيغمبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم، در ميان مفسرين و در بعض اخبار دارد كه مراد پيغمبر اسلام (ص) است لكن سند معتبرى نداريم و خلاف ظاهر آيه و اگر از ائمه عليهم السلام صادر شده بايد حمل ببواطن قرآن كرد منافى با ظاهر نيست و ظاهر آيه همان اول است كه حضرت عيسى عليه السّلام باشد.

مهدی در قرآن  0323

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ ان نافيه است و من اهل الكتاب يعنى احدى از اهل كتاب نيست إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ مگر اينكه ايمان بعيسى ميآورد قَبْلَ مَوْتِهِ يعنى قبل از موت اهل كتاب، بعضى گفتند مراد زمانيست كه حضرت عيسى نزول ميفرمايد و خدمت حضرت مهدى (عج) مشرف ميشود و عقب سر آن حضرت نماز ميخواند و دجّال ملعون بدست آن حضرت كشته ميشود، بنا بر اين بايد اختصاص داد باهل كتاب زمان ظهور مهدى و آيه شريفه عام است از زمان عيسى تا قيامت را شامل است و از آن طرف هم بالحس و الوجدان مشاهده ميكنيم كه اهل كتاب چه يهود و چه نصارى بهمان عقيده فاسده خود باقى هستند و آنچه ميتوان گفت و شواهد بسيارى هم از آيات و هم از اخبار داريم كه انسان قبل از موتش حقايق را مشاهده ميكند و جاى خود را در بهشت و جهنم مى‏بيند و پيغمبر و ائمه و ملائكه رحمت و عذاب را معاينه ميكند لكن آن موقع براى او ايمان و توبه فائده ندارد چنانچه بر فرعون نتيجه نداشت كه خدا ميفرمايد إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ و جواب شنيد آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ يونس آيه 91، بناء على هذا مفاد آيه معلوم ميشود كه اهل الكتاب هم قبل از موت معاينه ميكنند كه حضرت عيسى پيغمبر اولو العزم بود، نه حرام‏زاده بود كه يهود گمان بردند و نه پسر خدا بوده كه نصارى توهم كردند و فرداى قيامت هم عيسى در حق آنها شهادت باعمال آنها ميدهند چنانچه در قرآن ميفرمايد خطاب بپيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 41، و نيز ميفرمايد وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ الاية نساء آيه 18، و در اخبار دارد

(التوبة قبل المعاينة)

منبع اصلی: أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، صص 266- 267 (نرم افزار جامع التفاسیر)

مهدی در قرآن  0324

برگزیده تفسیر نمونه :

(آيه 159)- در تفسير اين آيه دو احتمال است كه هر يك به جهاتى قابل ملاحظه است:

1- آيه مى‏فرمايد: «هيچ كس از اهل كتاب نيست مگر اين كه به مسيح (ع) پيش از مرگ خود ايمان مى‏آورد» (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ).

و آن هنگامى است كه انسان در آستانه مرگ قرار مى‏گيرد و ارتباط او با اين جهان ضعيف و با جهان بعد از مرگ قوى مى‏گردد، پرده‏ها از برابر چشم او كنار مى‏رود و بسيارى از حقايق را مى‏بيند، در اين موقع است كه چشم حقيقت بين او مقام مسيح را مشاهده مى‏كند و در برابر او تسليم مى‏گردد، آنها كه منكر او شدند به او مؤمن مى‏شوند و آنها كه او را خدا دانستند به اشتباه خود پى مى‏برند در حالى كه اين ايمان هيچ گونه سودى براى آنها ندارد- پس چه بهتر اكنون كه ايمان مفيد است مؤمن شوند! 2- منظور اين است كه تمام اهل كتاب به حضرت مسيح (ع) پيش از «مرگ او» ايمان مى‏آوردند يهوديان او را به نبوت مى‏پذيرند و مسيحيان دست از الوهيت او مى‏كشند و اين به هنگامى است كه مسيح (ع) طبق روايات اسلامى در موقع ظهور حضرت مهدى (عج) از آسمان فرود مى‏آيد، و پشت سر او نماز مى‏گذارد و يهود و نصارا نيز او را مى‏بينند و به او و مهدى (عج) ايمان مى‏آورند، و روشن است كه مسيح به حكم اين كه آيينش مربوط به گذشته بوده وظيفه دارد در اين زمان از آيين موجود يعنى آيين اسلام كه مهدى (عج) مجرى آن است پيروى كند.

و در پايان آيه مى‏فرمايد: «در روز رستاخيز، مسيح گواه بر آنها خواهد بود» (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً).

منظور از گواهى مسيح بر ضد آنها اين است كه او گواهى مى‏دهد كه تبليغ رسالت كرده و آنها را هيچ گاه به خدايى و الوهيت خود دعوت ننموده بلكه به ربوبيت پروردگار دعوت كرده است.

منبع اصلی: برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص474- 475 (نرم افزار جامع التفاسیر)

مهدی در قرآن  0325

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر قرآن :

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ: هيچ يك از اهل كتاب نيست جز اينكه پيش از مرگ به او ايمان خواهد آورد.

اقوال

1- هر دو ضمير «به … موته» به حضرت مسيح بر مى‏گردند. يعنى همه يهوديان و مسيحيان، هنگامى كه خداوند متعال در زمان ظهور مهدى موعود، مسيح را براى كشتن دجال، به زمين مى‏فرستند و همه ملل جهان در زير پرچم اتحاد و اتفاق در آمده، اسلام را مى‏پذيرند، پيش از مرگش به او ايمان خواهند آورد. اين قول از ابن عباس.

ابو مالك، حسن، قتاده، ابن زيد است. بديهى است كه ايمان چون در هنگام مرگ است، براى آنها نتيجه ‏اى ندارد.

طبرى نيز همين وجه را اختيار كرده، گويد: آيه اختصاص دارد بگروهى از يهوديان و مسيحيان، كه در آن زمان، وجود دارند.

على بن ابراهيم در تفسير خويش- به چند واسطه- از شهر بن حوشب، نقل كرده است كه حجاج بن يوسف مى‏گفت: آيه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ …» مرا حيران كرده است. من به قتل يهوديان و مسيحيان، فرمان مى‏دهم. موقعى كه گردن آنها را مى‏زنند هر چه انتظار مى‏كشم چيزى در اين خصوص از آنها نمى‏شنوم، حتى لب‏ها را هم حركت نمى‏دهند! گفتم: خداوند امير را اصلاح كند! معناى آيه اين نيست. پرسيد: چيست؟ گفتم: عيسى بن مريم بيش از قيامت دنيا خواهد آمد و پشت سر حضرت مهدى نماز خواهد خواند. گفت: واى بر تو، اين را از كجا مى‏گويى؟! گفتم: امام باقر (ع) براى من حديث كرده است. گفت: بخدا، اين مطلب را از چشمه‏اى زلال آورده‏اى! بعضى از «شهر» پرسيدند: مقصودت از بيان اين مطلب، چه بود؟! گفت:

مى‏خواستم او را به خشم آورم.

مهدی در قرآن  0326

ابو القاسم بلخى نيز نظير اين مطلب را ياد كرده است. زجاج اين وجه را ضعيف شمرده، گويد: آنان كه تا زمان بازگشت عيسى باقى مى‏مانند تعداد آنها كم است و آيه مقتضى ايمان عموم اهل كتاب است. لكن ممكن است چنين گفته شود كه همه اهل كتاب مى‏گويند: ما به آن عيسى كه در آخر الزمان باز مى‏گردد، ايمان مى‏آوريم.

2- ضمير «به» به مسيح و ضمير «موته» به كتابى مى‏گردد. يعنى هر يك از يهوديان و مسيحيانى كه از دار دنيا مى‏روند، پيش از مرگ خود به عيسى ايمان مى‏آورند و آن هنگامى است كه تكليف زايل شده و مرگ حتمى است، لكن اين ايمان به حالشان فايده‏اى ندارد. علت اينكه يهوديان و مسيحيان هر دو را ذكر كرده، اين است كه هر دو فرقه بر باطلند. يهود از راه كفر و نصارى از راه غلو.

اين قول از ابن عباس- بنا به روايت ديگر- و مجاهد و ضحاك و ابن سيرين و جويبر است. گويند. اگر گردنشان هم زده شود، تا ايمان نياورند نمى‏ميرند.

3- مقصود اين است كه اهل كتاب، پيش از مرگ خود به حضرت محمد ص ايمان خواهند آورد. طبرى اين وجه را ضعيف شمرده، گويد: اگر اين مطلب، صحيح باشد، نبايد بر مردگان اهل كتاب، حكم كافر جارى گردد. لكن ايراد طبرى وارد نيست، زيرا ايمان آنان پس از زوال تكليف، و موقعى است كه براى آنها فايده‏اى ندارد.

لكن ضعف اين قول بخاطر اين است كه: در اين آيات، نامى از حضرت محمد ص بميان نيامده است و ضرورتى هم ندارد كه ضمير را بآن بزرگوار، برگردانيم بخصوص كه در اين آيات، نام حضرت عيسى بميان آمده و شايسته است كه مقصود آن بزرگوار باشد.

يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً: در روز قيامت، عيسى گواهى خواهد داد كه رسالت خداوند را تبليغ و خود را بنده خدا معرفى كرده و آنها را دعوت نكرده است كه او را خدا پندارند. اين معنى از قتاده و ابن جريج است.

ابو على جبايى گويد: بر آنها گواهى مى‏دهد كه هر چه وى تصديق و تكذيب كرده، آنان نيز تصديق و تكذيب كنند.

مهدی در قرآن  0327

دلالت آيه

اين آيه دلالت مى‏كند بر اينكه: هر كافرى در وقت مرگ، ايمان مى‏آورد، لكن اين ايمان مقبول نيست. چنان كه فرعون، وقتى مايوس شد، و ديگر تكليفى نداشت، ايمان آورد.

قريب به اين مطلب، همان است كه اماميه روايت كرده‏ اند كه مردم- تابع هر دينى باشند- پيامبر و جانشينانش را در دم مرگ، مشاهده خواهند كرد از على ع نيز روايت كرده‏اند كه به حارث همدانى چنين فرمود:

يا حار همدان من يمت يرنى             من مؤمن او منافق قبلا

يعرفنى طرفه و اعرفه             بعينه و اسمه و ما فعلا

يعنى: اى حارث همدان، هر مومن يا منافقى، در وقت مرگ مرا مى‏بيند. او مرا مى‏شناسد و من او را به نام و نشان و كردار مى‏شناسم اگر اين روايت، صحيح باشد، منظور اين است كه در آن حال به فائده دوستى و زيان دشمنى ايشان از روى علاماتى كه از خود مى‏يابند و احوال كه ادراك مى‏كنند پى خواهند برد. چنان كه در روايت است كه در دم مرگ، به انسان نشان داده مى‏شود كه از اهل بهشت است يا از اهل دوزخ «1»

پی نوشت:

(1)- ابن ابى الحديد نيز در ذيل اين خطبه:

«فانكم لو قد عاينتم ما قد عاين من مات منكم، لجزعتم و وهلتم و سمعتم و اطعتم …»

ضمن احتمالاتى كه در باره معناى آن مى‏دهد، گويد «ممكن است مقصود على (ع) اين باشد كه هيچ كس نمى‏ميرد جز اينكه در دم مرگ، حضرتش را مشاهده خواهد كرد. شيعه نيز بهمين مطلب معتقد است سپس اشعار حضرت را كه براى حارث همدانى خواند نقل كرد، گويد: اگر مقصود على (ع) اين مطلب باشد، مانعى ندارد. زيرا قرآن كريم نيز بوسيله آيه:

«وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ …» خبر داده است كه اهل كتاب در دم مرگ به عيسى تصديق خواهند كرد و بسيارى از مفسران، گفته‏اند كه اهل كتاب عيسى را در دم مرگ مى‏بينند … (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد چاپ جديد جزء اول صفحه 288) 1- بايد توجه داشت كه در اين مورد نيز يادى از مسيحيان و يهوديان و رفتار آنها با حضرت موسى و عيسى شده، از اينرو پيامبر گرامى مى‏فرمايد: به عدد يهوديان و مسيحيان ..

منبع اصلی: ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏6، صص139 (نرم افزار جامع التفاسیر)

مهدی در قرآن  0328

تفسیر احسن الحدیث :

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً.

به نظرم ضمير «به» راجع است به عيسى و ضمير «موته» بفرد فرد اهل كتاب كه از وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ فهميده مى‏شود. يعنى هر يك از اهل كتاب پيش از مرگ «در هنگام مرگ» به عيسى ايمان مى‏آورد و يقين مى‏كند كه او فقط يك پيغمبر بود نه خدا يا پسر خدا يا يكى از سه خدا يا زائيده از زنا، و آن در وقت معاينه مرگ و مكشوف شدن حقائق است، روايات زيادى داريم كه مردگان در آن موقع رسول خدا و ائمّه عليهم السّلام را مى‏بينند. و عيسى روز قيامت بر اعمال بد امّت خود شاهد خواهد بود «1» اين معنى كه گفته شد مطابق روايتى است در تفسير صافى، الميزان نيز آن را پذيرفته، ظاهرا المنار نيز آن را اختيار نموده است.

اگر هر دو ضمير راجع به عيسى باشد نتيجه‏اش آنست كه عيسى هنوز نمرده در روايات هست كه پشت سر امام زمان عليه السّلام نماز خواهد خواند، آن وقت مراد از اهل كتاب كه به او ايمان خواهند آورد همانها هستند كه در آن زمان خواهند بود ولى اين معنى با آيه تطبيق نمى‏شود چون ظهور آن در همه اهل كتاب است.

پی نوشت:

(1) رجوع شود به آيه 41 از همين سوره «نكته‏ها» ذيل شهادت بر اعمال. […..]

منبع اصلی: تفسير أحسن الحديث، ج‏2، ص 488(نرم افزار جامع التفاسیر)

مهدی در قرآن  0329

تفسیر جامع :

على بن ابراهيم ذيل آيه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ از شهر بن حوشب روايت كرده گفت حجاج بمن گفت در قرآن آيه ايست كه مرا حيران كرده، گفتم اميران كدام است؟ اين آيه را بيان كرد و گفت بخدا قسم من عده زيادى يهودى و نصرانى را گردن زدم و هر قدر چشم مياندازم نديدم كه لب‏هاى آنها حركت نمايد و اظهار ايمان و اقرار بتوحيد كند گفتم مراد از آيه اينطور نيست، گفت پس مراد چيست؟ گفتم كه حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بزمين فرود مي آيد و پشت سر حضرت حجت عليه السّلام نماز ميگذارد و باقى نمى‏ماند يهودى و نصرانى مگر آنكه ايمان مياورند، گفت واى بر تو از كجا اين سخن را ميگوئى و از كجا آورده؟ گفتم اين معنى را حضرت باقر عليه السّلام بمن خبر داد، گفت بخدا قسم اين خبر را از سر چشمه پاكيزه و صاف آوردى و همينطور است.

عياشى روايت كرده از مفضل بن عمر در آيه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ گفت از حضرت صادق عليه السّلام مفهوم آيه را سؤال نمودم فرمود اين آيه در باره ما خاندان نبوت نازل شده اى مفضل هيچ يك از فرزندان و ذرارى فاطمه نيست كه بميرد و از دنيا خارج شود مگر آنكه اقرار بامامت ائمه معصومين و امام زمان خود نمايد چنانچه فرزندان يعقوب بيوسف اعتراف و اقرار كردند وقتى كه گفتند لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا بخدا قسم خداوند ترا از ميان ما برادران به پيغمبرى برگزيد.

و نيز از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود هيچيك از افراد يهودى و نصارى و ساير اديان باطله ديگر نمى‏باشند مگر آنكه هنگام مرگ پيغمبر و امير المؤمنين را مشاهده نمود و بفهمند كه آن دو بزرگوار بر حق بوده و آنها برسول و امير المؤمنين كافر هستند.

و نيز در آيه فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود اگر كسى در زمين گندم بكارد و اقدام به پاك كردن زمين ننموده و سركشى بزراعت ننمايد و محصولش خوب نشود و بين گندم و جو تلخه مشاهده كند بايد خود را ملامت نمايد كه سستى و غفلت كرده زيرا خداوند ميفرمايد فبظلم تا آخر و فرمود طيباتى كه حلال بود و خداوند بر آنها حرام نمود گوشت شتر و گاو و گوسفند بود.

منبع اصلی: تفسير جامع، ج‏2، ص140(نرم افزار جامع التفاسیر)

مهدی در قرآن  0330

تفسیر روان جاوید :

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً (159)

ترجمه

و نيست احدى از اهل كتاب مگر آنكه ايمان مياورد البته باو پيش از مردنش و روز قيامت ميباشد بر آنها گواه

تفسير

بر طبق روايات كثيره از عامّه و خاصّه حضرت عيسى در آخر الزمان از آسمان نزول نموده و بحضرت صاحب الامر اقتدا مينمايد و آنروز تمام مردم دنيا داراى يك ملت و مذهبند و همه اقرار دارند كه عيسى علیه السلام بنده و رسول خدا است پس همه ايمان مى‏آورند بآنحضرت بطوريكه مرضى خدا است بيرون از افراط و تفريط در حق آنحضرت نه خدا و پسر خدايش دانند و نه منكر نبوت و العياذ باللّه طيب مولدش باشند تا وفات نمايد و اين روايات مطابق با ظاهر آيه است و بنابر اين ضمير به و موته هر دو راجع بآنحضرت است و از بعضى روايات استفاده ميشود كه هيچ يك از يهود و نصارى و ساير اهل كتاب از دنيا بيرون نميروند مگر آنكه اقرار به نبوت و عبوديت حضرت عيسى مينمايند اگر چه در حال جان دادن باشد كه ديگر در آن حال ايمان فائده ندارد و بنابر اين ضمير موته راجع باهل كتاب است و اين خلاف ظاهر است زيرا ضمير به و يكون راجع بحضرت عيسى است و فصل بين آن دو ضمير بضمير اجنبى بدون قرينه روا نيست و از بعضى روايات ديگر استفاده ميشود كه هر كس از دنيا برود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امير المؤمنين صلوات الله و سلامه علیه را مشاهده مينمايد و ضمير به راجع به پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است ولى ايمان آنوقت فائده ندارد و اين معنى هم خلاف ظاهر است زيرا ذكرى از حضرت ختمى مرتبت در آيات سابقه نشده است

مهدی در قرآن  0331

و عياشى از حضرت صادق علیه السلام نقل نموده كه اين آيه مخصوص بما است هيچ يك از اولاد فاطمه سلام الله علیها نيست مگر آنكه بالاخره اقرار به امامت مينمايد و از دنيا ميرود چنانچه اولاد حضرت يعقوب بالاخره اقرار به نبوت حضرت يوسف نمودند و بنابر اين مراد از اهل كتاب ورثه كتابند و ضمير به راجع بامام است و اين معنى هم خلاف ظاهر است زيرا سبق ذكرى از امام علیه السلام و عهدى در بين نيست و ممكن است ضمير به بنابر دو معنى اخير راجع بكتاب باشد و از كتاب بطريق استخدام پيغمبر و امام اراده شده باشد و در اخبار اين نكته ذكر نشده و حاصل معنى را بيان فرموده ‏اند و ضمير يكون بنابر دو معنى اول و دوم راجع به عيسى علیه السلام است كه شهادت ميدهد بر يهود بآنكه تكذيب نبوتش را نمودند و افترا بمادرش زدند و بر نصارى كه شريك البارى يا پسر خدايش دانستند و بنابر معنى سوم و چهارم راجع به پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علیه السلام است كه شهادت ميدهند بر اعمال آنها و ظلم بعترت طاهره و انصاف آنستكه اظهر و اسلم اين معانى از اشكال همان معنى اوّل است اگر چه آنهم انصافا بى ‏اشكال نيست زيرا ظاهر آيه آنستكه تمام اهل كتاب از اولين و آخرين حالشان اين است نه اهل يك زمان كه حاضرين در زمان ظهور امام غائب (ع) باشند و بنظر حقير معنى ديگرى رسيده كه مفسرين متعرض نشده‏اند و اين معنى با معانى مذكوره هم وفق دارد و قابل جمع بين معانى است و با ظاهر هم منطبق است لذا ضرر ندارد بطور احتمال ذكر شود و آن اينست كه ضمير به و يكون راجع باشد بكتاب و ضمير موته راجع باشد باهل كتاب باعتبار افراد چون موت حق آدمى است و در حين مرگ حقائق مكشوف ميشود و هر كس بكتاب حقيقى خود ايمان ميآورد ولى آنوقت قادر بر عمل نيست

مهدی در قرآن  0332

پس بايد اهل قرآن تا ميتوانند بقرآن عمل نمايند تا در آنروز دچار حسرت و ندامت نشوند و شايد مراد از مشاهده پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار هم در روايات اين باب همين باشد و اين معنى علاوه بر آنچه ذكر شد مؤيد بعقل و نقل و اعتبار است و شهادت قرآن در روز قيامت بر كسانيكه ترك نمودند عمل به آنرا مسلم است و قابليت جمع اين معنى با معانى سابقه به آنست كه ايمان بكتاب ملازم با ايمان به انبيا و اوليا است بلكه عين آنست زيرا آنها كتابهاى گوياى الهى ميباشند و اللّه اعلم.

گردآورنده:طیبه فدوی

منبع اصلی:

تفسير روان جاويد، ج‏2، ص 153(نرم افزار جامع التفاسیر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *