داستان دنیا و تمثیلی از امیرالمؤمنین علیه السلام

خانه / پیروان عترت / داستان دنیا و تمثیلی از امیرالمؤمنین علیه السلام

لحن روايات نسبت به دنيا، همانند قرآن دو لحن است، گاهى از دنيا تعريف مى‏كند و منظور دنياى پاكان و صالحان و بيداران و عاشقان است و گاهى دنياى دنياپرستان و مسرفان و مبذران و بى‏خبران و جاهلان و گمراهان.

الدُّنْيا تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ، إنَّ اللّهَ تَعالى‏ لَمْ يَرْضَها ثَواباً لأوْلِيائِهِ وَلا عِقاباً لِأعْدائِهِ وَإنَّ أهْلَ الدُّنْيا كَرَكْبٍ بَيْنا هُمْ حَلّوا إذْ صاحَ بِهمْ سائِقُهُمْ فارْتَحَلُوا (نهج البلاغه، حكمت 415؛ بحار الأنوار: 70/ 132، باب 122، حديث 137)

دنیا با زينت و آرايش خود فريب مى‏دهد «كسانى را كه از معرفت و ايمان برخوردار نيستند» و سپس زيان مى‏رساند، آن گاه با شتاب و سرعت مى‏گذرد.

خداوند سبحان راضى نشد كه دنيا را پاداش دوستان و كيفر دشمنانش قرار دهد.

اهل دنيا، مانند كاروانى هستند كه در بين فرود آمدن، ناگاه جلودارشان بانگ مى‏زند كه، پس كوچ مى‏كنند.

gool-ya-ppooch

تمثیل به مار

مثل الدنیا کمثل الحیّة لیّن مسّها و السّمّ الناقع فی جوفها، یهوی الیها الغر الجاهل و یحذرها ذواللّب العاقل.

(نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 115)

داستان دنیا چون داستان مار است که دست بر آن بکشی نرم است، ولی در اندرونش زهر کشنده دارد. فریب خورده‏ی نادان به سوی آن می‏رود و خردمند دوراندیش از آن دوری می‏گزیند.

بدان که دنیا معشوقه‏ای است فتّان و رعنایی است بی‏سامان. دوستی است بی‏وفا، دایه‏ای بی‏مهر و دشمنی پرگزند. هرکه را بامداد بنوازد، شامگاه بگدازد. هرکه را یک روز به شادی دل بیافروزد، دیگر روزش به آتش غم و اندوه بسوزد.

 علامه مجلسی می‏گوید:

دنیای نکوهیده مرکب است از اموری که انسان را باز دارد از اطاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت. پس دنیا و آخرت باهم متقابلند.

هرچه باعث رضای خدای سبحان و قرب او شود از آخرت است گرچه به حسب ظاهر از دنیا باشد، مثل تجارت و زراعت و صنعتی که مقصود از آن‏ها معیشت عیال باشد. برای اطاعت امر خدا، صرف کردن آن‏ها در مصارف خیریه، کمک کردن به محتاجان و صدقات. این‏ها همه از آخرت است، گرچه مردم آن را از دنیا دانند. ریاضت‏های ساختگی و کارهای ریاکارانه گرچه با تزهد و انواع مشقّت باشد، از دنیاست؛ زیرا سبب دوری از خدا شود و قرب به سوی او نیاورد، مثل اعمال کفّار و مخالفان. انسان به طور فطری، حیات را دوست دارد و مقصود از نکوهش دنیا، نکوهش حیات و علاقه‏های طبیعی و فطری انسان نیست. بلکه مقصود، نکوهش علاقه‏ای قلبی است که موجب اسارات انسان به دست دنیا می‏شود و این امر مذموم را در اسلام عبادت دنیا می‏نامند. (تصنیف نهج‏ البلاغه، ص 885.)

انتهای مطلب/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *