اختصاصی هیات | ائتلاف ضد داعش يا چفت داعش؟

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / اختصاصی هیات | ائتلاف ضد داعش يا چفت داعش؟

نام گروهك تروريستي داعش كه انشعابي از القاعده است و سالها در عراق، يمن و سوريه دست به جنايت و ترور زده با اشغال موصل در اواخر تابستان بر سر زبان‌ها افتاد. اگرچه به تصور اشغال كلي عراق و يكسره كردن سرنوشت

نام گروهك تروريستي داعش كه انشعابي از القاعده است و سالها در عراق، يمن و سوريه دست به جنايت و ترور زده با اشغال موصل در اواخر تابستان بر سر زبان‌ها افتاد. اگرچه به تصور اشغال كلي عراق و يكسره كردن سرنوشت دولت‌هاي عراق و سوريه، در ابتداي تركتازي تروريسم وحشي داعش، سران كاخ سفيد اعلام داشتند هيچ راهبردي براي مقابله با تروريست‌ها نداشته و سعودي‌ها نيز با بكارگيري عنوان قيام مردمي، از تروريست‌ها رسماً حمايت كرده و تلاش دولت نوري مالكی در عراق را براي مقابله با تهاجم داعش سركوب مي‌ناميدند.

اما سه واقعه به شكل‌گيري ائتلاف ضدداعش با محوريت آمريكا و 59 كشور انجاميد كه عبارت بودند از:

1- دست زدن داعش به كشتار، اسارت و آوارگي مسيحي‌ها و ايزدي ها

2- حمله به كركوك و توسعه مناطق نفتي اشغالي

3- شكست داعش در پيشروي به سوي كردستان عراق و شكسته شدن محاصره آمرلي

به عبارت ديگر دو اتفاق موجب نگراني آمريكا و متحدان منطقه‌اي در وقايع اخير عراق و سوريه گرديد:

1- عدم پايبندي داعش به خطوط قرمز منطقه‌اي

2- توانمندي نيروهاي مردمي، ارتش و پيشمرگ‌هاي عراقي در مقابله با داعش با حمايت جمهوري اسلامي ايران.

در حالي‌كه پيش از اين، داعش نه تنها از حمايت سرويس‌هاي جاسوسي كشورهاي غربي و متحدان منطقه‌اي آنان بهره‌مند بوده و اين سرويس‌ها براي تجميع تروريست‌هاي تكفيري از سراسر جهان و گسيل به سوريه و عراق براي سرگرم‌سازي آنان به جهادي خيالي و در واقع انحراف از جهاد حقيقي براي ضربه‌زدن به مقاومت و حمله به عمق منطقه‌اي و حوزه نفوذ جمهوري اسلامي ايران بهره مي‌گرفتند. اين گروهك نه تنها از حمايت مالي و رسانه‌اي كشورهاي عربي سود مي‌جست بلكه تركيه نيز امكانات انتقال، آموزش و حمايت از تروريست‌هاي تكفيري- داعشي را فراهم مي‌ساخت.

وجود چنين گروهكي براي سران كشورهاي وابسته و ديكتاتور عربي نعمتي به حساب مي‌آمد كه توسط آنان موج بيداري اسلامي به انحراف كشانده شده و بخشي از نيروهاي جهادي مستعد انقلابي‌گري به جبهه‌اي ساختگي و خيالي سوق داده مي‌شدند به‌گونه‌اي كه نه تنها خيالشان از اين نيروها راحت مي‌شد، بلكه جريان مقاومت نيز به فرسايش افتاده و حوزه نفوذ آن محدود مي‌گشت.

آمريكا و غرب راهبرد پنهان درگيرسازي نيروهاي مخالف سلطه غرب در جهان اسلام را پياده ساخته و كشورهايي چون قطر، عربستان و تركيه نيز به برخي اهداف منطقه‌اي خود جامه عملي مي‌پوشاندند.

با كليد خوردن شورش در سوريه از سال 2011، راهبرد فوق به اجرا گذاشته شده و چند دستاورد براي غرب داشت كه عبارت بودند از:

1- مشغول سازي جمهوري اسلامي ايران و حزب‌الله لبنان به بحران‌هاي تصنعي كه توسط گروهك‌هاي تكفيري در سوريه و عراق برپا شده و استعداد گسترش به ايران اسلامي را داشت.

2- درگيرساختن تمامي نيروهاي مخالف سلطه غرب در جبهه‌اي غير از مقابله با رژيم صهيونيستي يا به عبارتي بازداشتن نيروهاي انقلابي منطقه از درگيري و مقابله با رژيم اشغالگر قدس و افزايش ضريب امنيت  اين رژيم.

3- تضعيف عقبه و گرانيگاه مقاومت يعني كشور سوريه.

متاسفانه كشورهايي چوي تركيه، قطر و عربستان هم در اين بازي پيچيده غرب ورود پيدا كرده و با اشتراك در بخشي از اهداف، به همكاري در اجراي اين سناريوي آمريكايي- صهيونيستي برآمدند. گرچه اين ورود هم بخشي از اين سناريوي كثيف به حساب مي‌آيد كه فرسايش توان مجموعه كشورهاي اسلامي در شرق مديترانه و جلوگيري از زمينه‌هاي شكل‌گيري تمدن اسلامي در عصر بيداري اسلامي را دنبال مي‌كند. لذا در فتنه‌اي كه از سه سال گذشته در سوريه آغاز شد، جنگي جهاني در مقياس كوچك شكل گرفت كه با توسعه آن با عراق نه تنها ارتش‌هاي سوريه و عراق به عنوان خطرات بالفعل به سمت فرسايش مي‌رود و توان حزب‌الله و جمهوري اسلامي نيز به سمت مهار فتنه سوق داده مي‌شد، بلكه ذخائر و اعتبار كشورهاي تركيه، عربستان و قطرهم در مسيري انحرافي مصروف رقابت‌هاي جاهلانه گشته و از انباشت براي آينده باز مي‌ماند.

جالب اينكه همان مجموعه كه در سوريه به گروههاي معارض كمك مي‌كردند در شروع حمله داعش به عراق نيز حامي اين گروهك تروريستي بودند و همان‌گونه كه پيش از اين آمد، عربستان و قطر به حمايت مالي، اطلاعاتي و رسانه‌اي پرداختند و تركيه نيز علاوه بر فريب كردها، نه تنها تامين مهمات، دارو و غذايي تكفيري‌ها را برعهده داشت، بلكه در قاچاق اسلحه، نفت و پذيرش مجروحين تروريست‌هاي داعشي بي‌پروايي آشكاري به خرج داد. اقداماتي كه البته درآمدي چندميلياردي هم براي تركيه به دنبال داشت.

اما درست همان زمان كه رفتارهاي به‌دور از هنجار تروريست‌هاي تكفيري عليه مسيحيان و ايزديها و شكست آنان در آمرلي، خبر از آينده نامعلوم اين گروهك تروريستي مي‌داد، آمريكا علم ائتلاف ضدداعش را برافراشت و متحدان منطقه‌اي خود را نيز به اين ائتلاف پيوند داد. يعني دقيقاً حاميان ديروز به مخالفان امروز تبديل شده و طنز بزرگي را به ثبت رساندند كه حاكي از تلاش آنان براي اهدافي چندگانه بود:

1- ترميم چهره منفور حاميان داعش كه قبل از اين در حمايت از رژيم صهيونيستي در جنگ 51 روزه هم آسيب‌ ديده بود.

2- جلوگيري از محبوبيت جمهوري اسلامي ايران در مقابله با گروهك‌هاي تكفيري- تروريستي و ممانعت از روند قدرت‌يابي ارتش عراق و نيروهاي مردمي.

3- بدست گرفتن پرچم مبارزه با داعش و فرصت‌سازي براي بازگشت به منطقه و اعمال مديريت بر روند تحولات. در واقع آمريكا پس از آنكه روند حوادث به ضرر داعش رقم خورد، به بهانه مبارزه با داعش به فضاسازي براي بازگشت به منطقه و حضور مستقيم و ميداني براي مديريت اين روند برآمده و در پوشش مبارزه با داعش در واقع اقدامات كنترلي براي استمرار بحران را دنبال مي‌كنند. آنچه ادعاي واقعي بودن مبارزه با داعش را با سوال و ترديد جدي مواجه مي‌سازد عبارت از:

1- تاخير در تشكيل اين  ائتلاف و اجازه گسترش و استقرار به داعش

2- عدم حمله موثر برعليه داعش و انجام حملات نمايشي

3- تاكيد بر طولاني بودن زمان مبارزه با داعش

4- بهانه قراردادن مبارزه با داعش براي حمايت علني از گروههاي تروريستي همسو با داعش در سوريه و تسليح گروههاي قومي غيرهمسو با دولت مركزي عراق و خودداري از كمك به نيروهاي مردمي و ارتش عراق

5- زمينه‌سازي براي شكل‌گيري مناطق حائل در كشور سوريه

در حالي‌كه ائتلاف مدعي مبارزه با داعش با ترديدهاي جدي و تعارضات واقعي مواجه است و علاوه بر موارد فوق، سابقه سياه برخي اعضاء در تشكيل و حمايت گروهك تروريستي داعش را هم بايد به آن افزود، امروز تلاش مي‌شود با كمك قدرت رسانه‌اي اعضاي ائتلاف، چهره‌اي ناجي به آن داده و حتي آمريكا از اين فرصت براي ترميم چهره زشت خود در حمايت از جانيان صهيونيست در جنگ 51 روزه نيز استفاده كند.

طبيعي است آمريكا و غرب تعجيلي براي پايان دادن به عمر سياه گروهك تفكيري- تروريستي داعش نداشته باشند، چرا كه اين گروهك علاوه بر ضربه مستقيم به توان جهان اسلام و فرسايش قواي آن، با نمايش چهره‌اي خشن و نفرت‌انگيز از اسلام، بهترين ابزار اسلام‌هراسي و مقابله با احياء هويت اسلامي به حساب آمده و بهانه مناسبي براي حضور در منطقه غرب آسيا و قلب جهان اسلام را براي آمريكا و متحدان غربي آن فراهم مي‌سازد. باتوجه به همين ويژگي‌هاست كه از مبارزه طولاني با داعش سخن گفته مي‌شود. بعلاوه وجود اين منازعه طولاني كه تمامي هزينه‌ها برعهده كشورهاي اسلامي است بهترين شرايط را براي فعال نگه‌‌داشتن شركت‌هاي توليد سلاح و مهمات فراهم مي‌كند و در شرايطي كه غرب امكان حمايت مستقيم از رژيم صهيونيستي را ندارد، رضايت و آسودگي خيال سران صهيونيسم را نيز رقم مي‌زند. اما وقايعي چون شكست داعش در آمرلي، مقاومت مردم در كوباني و پاكسازي جفر‌الصخر، جملگي حاكي از رسوايي ائتلاف ضد داعش و برملا شدن چهره فرصت‌طلب آنان از يكسو و همبستگي و پيوند پشت پرده اين كشورها با سران قدرت‌طلب، دلال و كاسب گروهك تروريستي و تكفيري داعش محسوب و آينده سخت پيش‌ روي داعش و ائتلاف مدعي ضد داعش را نشان مي‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *