تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 4،ملك يوم الدين،لطايف و اشارات؛مالكيت حقيقى و اعتبارى

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 4،ملك يوم الدين،لطايف و اشارات؛مالكيت حقيقى و اعتبارى

ملك كه مبداء اشتياق مالك است، اقسامى دارد؛ در نتيجه مالكيت هم انحاى متعدد دارد

2– مالكيت حقيقى و اعتبارى  

ملك كه مبداء اشتياق مالك است، اقسامى دارد؛ در نتيجه مالكيت هم انحاى متعدد دارد:

قسم يكم، مالكيت اعتبارى است ؛ مانند مالكيت انسان نسبت به لباس و خانه خودش. اين مالكيت در حوزه امور اعتبارى و در حيطه قراردادهاى عقلايى است و با خريد و فروش و ساير معاملات، قابل تغيير است ؛ چنانكه مالك خانه، پس از فروش، تنها مالك عوض آن است و ديگر مالك خانه نيست.

قسم دوم كه برتر از قسم نخست است مالكيت حقيقى محدود است ؛ مانند مالكيت انسان نسبت به اندام و جوارح خويش. انسان با اراده مى تواند در جوارح خود، مانند چشم و گوش، تصرف كند. اين مالكيت حقيقى است. اما چون خود انسان موجود محدودى است، مالكيت وى نيز محدود خواهد بود.

قسم سوم كه برتر از دو قسم گذشته است، مالكيت حقيقى مطلق است و آن مالكيت نامحدود خداى سبحان نسبت به عالم است. همان گونه كه علت تامه، مالك همه شئون هستى معلول خويش است، خداى سبحان نيز قيوم سراسر نظام هستى و مالك همه شئون آن است و همه موجودات، ملك و معلول و متقوم به او هستند.

مالكيتى كه در روابط اجتماعى انسانها مطرح است و به انسانها اسناد داده مى شود، مانند: (لا تاءكلوا اءموالكم بينكم بالباطل ) (797)، همان مالكيت اعتبارى است و اعتبار آن براى نظم امور اجتماعى است ؛ اما وقتى سخن از رابطه انسان با خداست، مالكيت حقيقى نامحدود مطرح است. از اين رو قرآن كريم مى فرمايد: از اموالى كه خداى سبحان شما را در آن خليفه خود ساخت انفاق كنيد و اءنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه (798) و اتوهم من مال الله الذى اتاكم(799) پس مال حقيقتا از آن خداست كه آن را در اختيار انسان گذاشته است و انسان در مورد اموال، خليفه خداست. استفاده اين مطلب از آيه اول اگر دشوار باشد، از آيه دوم آسان است.

بنابراين، در مسائل اقتصادى كه بر پايه روابط اجتماعى تنظيم مى شود، هر كس از راه مشروع مالى كسب كند، مالك آن است و ديگران بدون اذن او نمى توانند در آن تصرف كنند؛ اما در رابطه انسانها با خداى سبحان، ملك و مالك، همه ملك خدا هستند.

امام اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در تفسير (لا حول و لا قوة الا بالله ) مى فرمايد: خداوند مالك است و او ما را مالك كرده است. پس مادامى كه مال او در اختيار ماست تكليفى داريم و با بقاى آن تمليك، اين تكليف باقى است: انا لا نملك مع الله شيئا و لا نملك الا ما ملكنا فمتى ملكنا ما هو اءملك به منا كلفنا و متى اءخذه منا وضع تكليفه عنا (800)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *