سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين قرائتی – یاد معاد”سمت خدا”

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين قرائتی – یاد معاد”سمت خدا”

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: یاد معاد
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاريخ پخش: 15- 12- 95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام *** با یاد تو قد و قامت افراشته‌ام
بوی صلوات می‌دهند دستانم *** از بس که گل محمدی کاشته‌ام

شریعتی: سلام می‌کنم به همه‌ی شما هموطنان عزیزم. خانم‌ها و آقایان، انشاءالله این روزهای پایان سال برای شما پر خیر و برکت باشد و دلتان بهاری بهاری باشد. خوشحالیم که خدمت شما هستیم، انشاءالله این لحظاتی که در کنار شما و در محضر حاج آقای قرائتی عزیز هستیم، لحظات مفید و پر خیر و برکتی باشد. حاج آقای قرائتی، سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمة الله.
شریعتی: مشتاق هستیم بحث امروز شما را بشنویم.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم. «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
این بحث با روز درختکاری توأم شده و در آستانه عید هستیم. روایت داریم بهار باید معاد را در چشم شما زنده کند. چطور این درخت‌های خشک همه سبز شدند؟ همینطور که درخت‌های خشک سبز می‌شوند، انسان‌های مرده هم زنده می‌شوند. در روایتی داریم همینطور که می‌خوابید می‌میرید، همینطور که صبح بیدار می‌شوید، زنده می‌شوید. مقداری در این باره صحبت کنیم. یکی اینکه دلیل معاد این است که خدا حکیم است. چون اگر معاد نباشد حکمت خدا به چالش کشیده می‌شود. یعنی ما از خاک گندم، برنج و سبزی و میوه شویم، از خاک محصولات دربیاید، از محصولات نطفه درست شود و این نطفه در رحم مادر، کودک شود. کودک به دنیا بیاید و بزرگ شود، دبستان و راهنمایی و دبیرستان را سیر کند. کار و تخصص و حرفه و هنر پیدا کند. خوب که رشد کرد، بمیرد و مرده‌اش را خاک کنند و دوباره بپوسد و خاک شود. این یعنی چه؟ مگر اول خاک نبودیم؟ اگر بناست من بمیرم و خاک شوم، خوب خاک را اول بدهیم. چرا این خاک تبدیل به میوه شد. میوه به نطفه تبدیل شد. نطفه به کودک تبدیل شد. کودک به دنیا آمد و انسان کامل شد و دوباره انسان کامل بمیرد و خاکش کنیم و هیچی به هیچی! این سیر بی‌فایده است. مثل کوزه‌گر مست! آیا حاضر است کوزه‌ای که ساخته بشکند؟ کوزه‌گر اگر مست هم باشد، کوزه‌ای که ساخته نمی‌شکند. چطور خدا انسانی را بشکند؟ بمیرد و بپوسد و هیچی! قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «أَ فَحَسِبْتُمْ‏ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً» (مؤمنون/115) شما فکر می‌کنید بیهوده خلق شدید؟ کمونیست‌ها هم یک لحظه فکر کنند، اصل را اقتصاد می‌دانند. می‌گوییم: اصل اقتصاد است یعنی چه؟ می‌گوید: یعنی انسان برای کار است. کار کند برای اینکه نان دربیاورد و بخورد. می‌گوییم: خوب برای چه بخورد؟ می‌گوید: برای اینکه جان داشته باشد کار کند. دوباره یک چرخه می‌شود. بخور برای کار کردن، کار کن برای خوردن! بخور تا جان داشته باشی کار کنی. کار کن تا پول داشته باشی یک چیزی بخوری! بخور برای کار کردن و کار کن برای خوردن.
«أَ فَحَسِبْتُمْ‏ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً» آنوقت خدای حکیمی که همه کارهایش روی حکمت است. در همین چشم ما چقدر حکمت است. جایگاه چشم ما کجاست؟ در گودی قرار داده که اگر مشت خورد، چیزی نشود. چشم ما از پی است و پی اگر در آب و نمک نباشد خراب می‌شود. اشک ما شور است. مژه گذاشته است. پلک را سرپوش گذاشته است. ابرو گذاشته که خورشید که می‌تابد به چشم فشار نیاید. خطوط پیشانی به این شکل است که عرق از این طرف بیاید. یعنی پوست پیشانی طوری است که عرق وارد چشم نشود. گوش ما کجا باشد بهتر است؟ چین و چروک‌هایش چه حکمتی دارد؟ اگر گوش ما صاف بود، صدا را می‌شنیدیم اما تشخیص نمی‌دادیم از کدام سمت است. این چین و چروک‌ها جهت صدا را تشخیص می‌دهد. پشت دست ما یک خرده پوست زیادی دارد. چرا؟ برای اینکه اگر خواستیم از این طرف خم کنیم، پوست زیادی باشد. ولی از این طرف نیاز نداریم. تا الآن بشری خلق نشده که اگر نیاز داشتم دستم از این طرف خم شود، چون نیاز نداریم از این طرف خم شود، اینجا پوست زیادی نیست. ولی چون نیاز داریم از این طرف خم شود اینجا پوست زیادی هست. زانوی ما از عقب خم می‌شود ولی از جلو نمی‌شود. چون نیازی هم نیست. میلیاردها انسان وقت تولد مکیدن را بلد هستند. یک نفر فوت کردن بلد نیست. نوزاد نیازی به فوت کردن ندارد. خدایی که به هرچه نگاه می‌کنی، حکمت می‌بینیم. آنوقت بگوییم: کل بشریت می‌میرند و می‌پوسند و خاک می‌شویم و هیچی به هیچی! این یعنی خدا حکیم نیست. چون خدا حکیم هست باید معاد باشد.
دلیل دوم اینکه چون خدا عادل است باید معاد باشد. این هم جوابش خیلی روشن است. مردم دو دسته هستند. خوب و بد! قرآن می‌گوید: «فَمِنْكُمْ‏ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِن‏» (تغابن/2) یک عده خوب و یک عده بد هستند. در دنیا هم جزا نیست. افرادی هستند تمام عمر جنایت می‌کنند و کسی هم کارشان ندارد. تمام عمرشان خدمت می‌کنند و کسی از اینها تشکری نمی‌کند. پس مردم دو دسته هستند، با چشم‌مان هم می‌بینیم و دلیل عقلی هم نمی‌خواهد. مشهود است. در دنیا هم جزا نیست. پس باید یک جای دیگر جزا باشد وگرنه خوب و بد قاطی می‌شود. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُون» (سجده/18) مؤمن و فاسق یکسان باشد؟ خوب و بد یکسان باشد؟ اینجا که جزا نیست جای دیگر هم نباید جزا باشد؟ اینها باید یک جایی حساب شود.
در دنیا هم جای جزا نیست. دنیا نمی‌شود جزا داد. شما در دنیا جزای صدام حسین را چه می‌دهی؟ این همه جوان‌های ما را کشت، فرض که صدام حسین را دادگاهی کنی، فوقش یک گلوله در مغزش‏ بزنی. خود صدام را بکشی مقابل یک نفر است که کشته است. هزارها جوان را کشته است! باقی افراد چه؟ الآن خواسته باشیم به پیغمبر مزد بدهیم، چه می‌دهیم؟ صبحانه عسل می‌دهیم. کله پاچه می‌دهیم. کباب برگ می‌دهیم. قالی ابریشم و هواپیمای شخصی می‌دهیم. اینها را به هرکسی هم می‌شود داد. بنابراین نه برای پیغمبر جزا دارید بدهید و نه برای صدام می‌توانید کیفر بدهید. چون دنیا کوچک است. علاوه بر اینکه آدم بعضی وقت‌ها نیست که دریافت کند. مثلاً شهدا که جانشان را برای کشورشان دادند، برای دین و وطنشان دادند، برای ناموس و مرزشان دادند، شهید وقتی رفت نیست که دریافتی داشته باشد. علاوه بر اینکه بعضی کارها عقبه دارد. کتاب خوبی به نام «الغدیر» یا «المراجعات» نوشته شده است. شما علامه سید شرف الدین صاحب المراجعات و علامه امینی صاحب الغدیر را می‌خواهید مزد بدهید. نمی‌شود! چون ممکن است صد سال دیگر باز این کتاب یک آثاری داشته باشد. باید تا آخر دنیا صبر کنیم ببینیم این دعای کمیلی را که کمیل نقل کرد، چند نفر تا آخر تاریخ می‌‌خوانند؟ و الا کمیل دعای کمیل را نقل کرد، بگوییم: این پول را بگیر و برو! مزد توست. حق نوشت توست. بعد از آن چه؟ ما نمی‌توانیم به کمیل جزا بدهیم. باید صبر کنیم تا آخر عمر ببینیم چند نفر از دعای کمیل استفاده کردند؟ یعنی از هر طرف گیر هستیم. گیر اینکه معاد باشد. معاد هم خیلی راحت است. در بدن ما همه معاد است. سلول‌ها هر چند سالی عوض می‌شوند. هرشب که می‌خوابیم می‌میریم و هر صبح زنده می‌شویم.
شما از بهار می‌توانید معاد را لمس کنید. «اذا رأيتُم‏ الرَّبيعَ‏ فَاكثروا ذكر النُّشور» بهار را دیدید یاد قیامت کنید. برای معاد خیلی آیه داریم. حدود هزار آیه در مورد معاد است. یعنی تقریباً یک ششم قرآن در مورد معاد است. سهم معاد در سخنرانی‌ها کم است. «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص/26) فراموش می‌کنیم. تمام مفاسد اقتصادی و هر بلایی هم داریم برای این است که فراموش کردیم قیامتی هست. یعنی چوب فراموشی قیامت را می‌خوریم. در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: چرا کلاهبرداری کردی؟ چرا کم فروشی کردی؟ «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ‏، لِيَوْمٍ عَظِيم» (مطففین/4 و5) تو نمی‌دانی باید جواب پس بدهی؟ یعنی ما یادمان نرود رشوه گرفتی، کلاهبرداری کردی، سرقت کردی، ربا گرفتی، دختری را گول زدی، پسری را گول زدی. اگر ایمان داشته باشد که حساب و کتاب هست. اگر آدم بداند که در این خانه دوربین کار گذاشتند، تمام لحظات مرا ثبت می‌کند. مگر اگر بدانم دوربین هست حواسم را جمع می‌کنم. پوست بدن دوربین است. همین پوست بدن در روز قیامت به زبان می‌آید و شهادت می‌دهد که من در سر یک مظلوم زدم. وجدان شاهد است. خدا شاهد است. فرشته‌ها شاهد هستند. «وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» (زخرف/80) فرشته‌ها می‌نویسند. ریز و درشت را می‌نویسند. «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيد» (ق/18) لبت را تکان بدهی، می‌نویسند چه گفتی.
انبیاء شاهد هستند. هر هفته نامه اعمال ما دست حضرت مهدی علیه السلام می‌رسد. ما مشکل ایمان داریم. مشکل ضعف ایمان داریم. الآن جوان‌های ما که ازدواج نمی‌کنند مشکل دین دارند. می‌گویند: اگر یکی باشم خدا رازق است. اگر دو تا شویم از کجا بیاوریم بخوریم؟ این معنایش این است که خدایا اگر یکی باشم تو رزق مرا می‌دهی اگر دو تا شوم تو دیگر نمی‌توانی رزق بدهی! این مشکل توحیدی دارد. توکل و ایمان کم شده است. یا می‌گوید: لیسانس بگیر که بعداً بگوییم: عروس لیسانس دارد. فوق لیسانس دارد. این عزتش را از مدرک می‌خواهد. قرآن می‌گوید: «ُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء» (آل‌عمران/26) عزت دست خداست. ممکن است فوق لیسانس هم بگیری و باز هم عزیز نشوی. ممکن است مدرک هم نداشته باشی، عزیز باشی. عزت دست خداست. ما هرجا می‌رویم آخرش به این می‌رسیم که مشکل از درون است. مشکل از ایمان به مبدأ و معاد است. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) من بدانم که خدا در کمین است. لقمان به بچه‌اش می‌گفت: کوچک‌ترین کار اگر زیر سنگ‌های سنگین باشد، بیرون می‌کشیم. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف/49) همه عمل تو در روز قیامت حاضر می‌شود. قرآن می‌گوید: لوحی روز قیامت جلوی انسان باز می‌شود، می‌گویند: «اقرأ کتابک» می‌خواند می‌گوید: اِ… «ما لِهذَا الْكِتابِ‏» (کهف/49) این چه لوحی است؟ «لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» همه چیز در آن ثبت شده است. یعنی ما فکر نمی‌کردیم اینها ضبط شود! می‌گوید: «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ‏ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» (اسراء/14) به خودت بگو، چه کار کنیم؟ این پرونده تو است. یک عمر یک رکعت نماز به درد بخور نخواندی. این همه ثروت داشتی، عید آمد و رفت، یک برهنه را نپوشاندی. انواع میوه‌ها در خانه‌ات بود، یک رقم میوه در خانه همسایه تو نبود. بعد هم نمی‌دانیم دعای آن آدم سیر وضع ما را هم ادامه می‌دهد. چون اگر من یک گرسنه را سیر کنم، آن کسی که در حق من دعا می‌کند، مشکل مرا حل می‌کند. توجه نداریم! وگرنه بالاخره شما لباس نو خریدی، بچه‌های همسایه لباس نو نمی‌خواهند؟ بچه‌های فامیل لباس نو نمی‌خواهند؟ خیلی از پدر و مادرها ایام عید ندارند چیزی بخرند.
این مسأله ریزگردها با درختکاری حل می‌شود؟ چه اشکالی دارد به جای درخت‌های زینتی، درخت میوه‌دار بکاریم؟ یک استفاده‌ای از آن بکنیم. خدا یکی از علمای بزرگ را رحمت کند. وقتی می‌خواست وضو بگیرد، لب باغچه می‌آمد وضو می‌گرفت. می‌گفت: هم وضو می‌گیرم و هم این بوته آب می‌خورد. ما درخت میوه‌دار بکاریم. در یکی از شهرهای شیراز، درخت‌هایی که در خیابان بود، درخت نارنج بود.
در پارک‌ها، آب گران، زمین گران، نیروی انسانی گران، یک سبزی برای خودشان نمی‌کارند. این همه چمن کاشتی یک بیست متر هم سبزی بکار. کارگر شهرداری از آب دولت و زمین دولت استفاده می‌کند، ولی سبد دست می‌گیرد می‌رود سبزی می‌خرد. باید چه تعبیری در این مورد کنیم؟ آب داریم، خاک هم داریم، ولی سبزی می‌خریم؟ در پارک هم سبزی بکار. من نمی‌گویم چمن نکار!
یکوقتی یک بنده خدایی بود، زمان شاه در هر مسجدی یک جعبه می‌گذاشت، جعبه مهر می‌گذاشت. ما بعد از اینکه ستاد نماز درست کردیم، بعد از انقلاب ایشان را دیدیم. رفتیم جایگاه او را دیدیم. دیدیم یک انبار است پر از مهر است، در ندارد. گفتیم: این انبار چرا در ندارد؟ گفت: مهر را که نمی‌دزدند. حالا فرض هم که بدزدند. غیر از نماز خواندن با آن چه می‌کند؟ حالا میوه هم بکاریم، بچه‌ها می‌خورند، خوب بخورند! ما باید یک مقدار مراقب باشیم که حساب و کتاب سخت است.
شریعتی: من احساس می‌کنم در معادلاتمان یاد قیامت را لحاظ نمی‌کنیم. اگر بشود خیلی چیزها عوض می‌شود.
حاج آقای قرائتی: در قرآن دو آیه داریم، یک آیه داریم «لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ‏ الْحِسابِ‏» (غافر/27) این قیامت را قبول ندارد. یک آیه داریم که قبول دارد اما فراموش می‌کند. «نَسُوا يَوْمَ‏ الْحِسابِ» (ص/26) قبول دارد ولی فراموش می‌کند. روز قیامت روز سختی است. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه‏» (زلزله/7) وزن یک ذره حساب و کتاب دارد. در اوج آسمان باشد، زیر صخره‌ها باشد، در عمق دریاها باشد، عمل حاضر می‌شود. انسان اقرار می‌کند. دنبال پناه می‌گردد. اول می‌گوید: مرا برگردانید. می‌گویند: نه برگشتن نیست. می‌گوید: مرا برگردانید کار خوب می‌کنم. منتهی غیر از خوبی‌ها قبل. «نَعْمَلْ‏ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَل‏» (فاطر/37) مرا برگردان کار خوب می‌کنم غیر از کارهای خوب قبلی. یعنی چه؟ یعنی کارهایی هم که در دنیا می‌کردم،فکر می‌کردم کار خوب بوده است. حالا اینجا پرده کنار رفت، می‌بینم نه اینها هوس و خیال بوده است.
خیلی از کارهایی هم که نشده پای ما می‌نویسند. مثلاً داریم یک قطره خون به سینه یک نفر می‌چکد، نگاه می‌کند قطره خون است! می‌گوید: این چیست؟ می‌گوید: یک نفر را به نا حق کشتند، تو هم به اندازه یک قطره خون شریک هستی! لذا داریم اگر جایی شراب می‌نوشند، نمی‌توانی بگویی: نمی‌خورم. اصلاً نباید آنجا بنشینی. ولو نخوری! سفره‌ای که در آن شراب است نباید حضور داشته باشی.
یکوقت مقام معظم رهبری، رئیس جمهور که بودند یک سفری داشتند، کشورهای آفریقایی بود و من هم خدمتشان بودم. در یکی از مهمانی‌ها شراب بود. آقا فرمود: تعطیل کنید! گفتند: رئیس جمهور فلان کشور است! گفت: باشد. سر سفره‌ای که شراب است نشستن حرام است. یکجایی دارند گناه می‌کنند، شما حق نداری تماشا کنی. یا باید دفاع کنی، جلسه گناه را بر هم بزنی یا بلند شوی بروی. الآن عید نزدیک است، در بعضی رفت و آمدها می‌دانی که اگر در این وادی بروی، مبتلا به گناه می‌شوی، نرو! یک مقداری حساب و کتاب دقیق است. این رقمی که تو آرایش کردی، یک جوانی را به فساد کشاندی. این معاشرت مقدمه گناهی شد. محرم و نامحرم در ملاقات‌ها قاطی می‌‌شود.
شریعتی: اگر اینقدر بخواهیم یاد قیامت باشیم و اینطور رفتار کنیم خیلی زندگی سخت نمی‌شود؟
حاج آقای قرائتی: نخیر! زندگی خوب می‌شود. کلاهبرداری کم می‌شود. اگر من بدانم قیامتی هست. اگر بدانم این دوربین‌های هستی دارند فیلم برداری می‌کنند حواسم را جمع می‌کنم. بسیاری از گناهانی که می‌کنیم یادمان می‌رود، فکر می‌کنیم آزاد هستیم. در خانه آدم یادش می‌رود دوربین است، ملق می‌زند. اگر بدانیم دوربین‌ها ریز و درشت کارهای ما را ضبط می‌کنند، خودمان را نگه می‌داریم.
قرآن در مورد قیامت آیاتی دارد که می‌فرماید: قیامت هست «قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم‏» (اسراء/99) آن کسی که اول تو را درست کرده بعد هم تو را درست می‌کند. خشتی ساختند، این خشت را می‌کوبند، خاکش می‌کنند. دوباره همین خاک خشت می‌شود. «بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ‏ الْمَوْتى‏» (احقاف/33)، «عَلى‏ رَجْعِهِ لَقادِر» (طارق/8) نه خودش را، «بَلى‏ قادِرِينَ‏ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَه‏» (قیامت/4) یعنی خطوط سر انگشتش را هم می‌توانیم بیاوریم. خطوط سر انگشت هر انسانی به یک شکل است. انگشت نگاری که می‌کنند دو نفر مثل هم نیستند. می‌گوید: نه خودت را زنده می‌کنم، آن خطوط دنیایی هم عین همان درست می‌کنم! ولی دیگر آنجا می‌گوید: «كَلَّا لا وَزَر» (قیامت/11) پناهگاهی نیست. انسان آنجا بخواهد برگردد می‌گویند: نمی‌شود.
یک آیه در قرآن داریم، انسان می‌گوید: همه را بگیرید و مرا رها کنید. «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيه‏» (معارج/11) مجرم می‌گوید: این بچه مرا بگیر و مرا رها کن. بچه مرا جهنم ببر! «وَ صاحِبَتِهِ» همسر مرا بگیر. «وَ أَخِيهِ» برادرم را بگیر. «وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» همه مردم دنیا را بگیر، «ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلَّا إِنَّها لَظى‏» (معارج/15) می‌گویند: نه! یعنی انسان الآن دلش نمی‌آید بچه‌اش را در آتش بیاندازد. ولی آن زمان اینطور نیست. قرآن یک آیه دارد، «وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى‏» (حج/2) مردم را مست می‌بینی، یعنی تعادل و تعقل ندارند. «وَ ما هُمْ بِسُكارى‏» شراب نخوردند. عذاب خدا عقل را از سر اینها پرانده است. «وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ» عذاب خدا اینها را مست کرده است. تمام اعضای ما یکطور دیگر می‌شود. در قرآن داریم افرادی که پولشان را پنهان می‌کنند و وام نمی‌دهند. مشکل مردم را حل نمی‌کنند، این پول را خدا داغ می‌کند و مثل فلز بر پیشانی او می‌گذارد. «فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ‏» (توبه/35) یعنی با این فلز بر پیشانی او می‌زنند و می‌گویند: «هذا ما كَنَزْتُمْ» این همان کنز است. آن پول‌هایی که پنهان کردی این است. به پهلویش هم می‌زنند. «جِباهُهُمْ‏ وَ جُنُوبُهُم‏» پیشانی و پهلو! می‌گویند: «هذا ما كَنَزْتُمْ». ما ثروتمندانی داریم که اگر اینها خمس مالشان را بدهند، اگر اینها زکات بدهند، بخش کوچکی از ثروتشان کلی گره باز می‌کند. یک برگ زرد وقتی در حوض آب می‌‌افتد، کشتی پنجاه مورچه می‌شود. یک برگ زرد است ولی باید بیافتد و تر شود. ولی در عوض این طرف که تر شد، آن طرف کشتی پنجاه تا مورچه می‌شود. همه مردم خمس و زکات بدهند. اگر خمس و زکات ندهید، مالتان آتش می‌گیرد. ممکن است افرادی کافر باشند و مالشان آتش نگیرد. ولی خدا اینها را برای روز قیامت گذاشته است. مؤمن اگر خلاف کند، خدا حالش را می‌گیرد.
یکسری از مشکلاتی که ما داریم، هرچه می‌دویم به جایی نمی‌رسیم و زندگی ما تنگ شده است،  «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكا» (طه/124) قرآن می‌گوید: آنهایی که خدا را فراموش می‌کنند، زندگی‌شان پر از نکبت می‌‌شود. الآن رئیس جمهور آمریکا را حساب کن. پولدارترین آدم‌ها رئیس جمهور آمریکا است. هم سیاسی است و هم اقتصادی است. زندگی‌اش تنگ نیست. در خیابان‌های آمریکا چقدر علیه او شعار می‌دهند و کاریکاتورش را آتش می‌زنند. صبح یک تصمیم می‌گیرد که هفت کشور را راه ندهند. بعد قوه قضاییه می‌گوید: اینها را راه بدهید. رأی او وتو می‌شود، مردم هم او را فحش می‌دهند و پولدارترین آدم هم هست.
قرآن می‌گوید: بعضی‌ها را پول می‌دهیم که آنها را بسوزانیم، اما متوجه نیستند. دنیا را به آنها می‌دهیم. «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها» (توبه/55) می‌خواهیم این را بسوزانیم. مثل کسی که خواب است و صدایش می‌زنی و می‌گویی: این پول را بگیر. پول را که گرفت دیگر خوابش نمی‌برد. می‌گوید: با این پول چه کنم؟ فکر می‌کند! می‌خواستی خواب از سرش بپرد. او خودش خیال می‌کند ما به او کمک کردیم و پولش دادیم. ولی خواب را از سر او پراندیم. گاهی وقت‌ها تحقیق‌ها هم همینطور است. برای اینکه ما، دانشجوها و طلبه‌هایمان به مسائل کلیدی فکر نکنند، مسائل فرعی را مطرح می‌کنند. با مسائل فرعی ما را از مسائل اصلی باز دارند.
به یک نفر گفتند: شما شب‌ها که می‌خوابی ریش‌هایت روی لحاف است، یا زیر لحاف؟ گفت: هرشب می‌خوابیم دقت نکردم! امشب دقت می‌کنم. رفت فکر کرد شب‌ها چطور می‌خوابد؟! خواب از سرش پرید و گفت: خدا لعنتت کند با این پژوهش که مرا بی‌خواب کردی! این فضای مجازی که هست خیلی‌هایش برای سرگرم کردن مردم است. چند وقت پیش در فضای مجازی گفتند: قرائتی مُرد! هی زنگ می‌زدند پشت سر هم که ببینند من زنده‌ام یا نه؟ دیگر خسته شدم، گوشی را برمی‌داشتم و می‌گفتم: سلام من زنده‌ام و گوشی را قطع می‌کردم! اینکه من بمیرم یا زنده باشم چه مسأله‌ای است که مطرح می‌کنند؟
قرآن می‌گوید: چقدر دلار خرج می‌کنند «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ‏ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه‏» (انفال/36) دلار خرج می‌کنند که آدم‌ها را ضایع کنند. بعد می‌گوید: ضایع نمی‌شوند. اگر از خود آمریکا سؤال کنند چقدر تا حالا برای تخریب ایران پول خرج کردی؟ ایران در 38 سال از سال اول بهتر شده یا ضعیف‌تر؟ یعنی عزت آمریکا در این 38 سال یا عزت ایران؟ خدا قول داده و گفته: «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ‏ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه‏» پول خرج می‌کنند، آدم می‌بینند، نیروی انسانی به کار می‌گیرند ولی خودشان رسوا می‌شوند.
من در محرم جایی منبر می‌رفتم. جمعیت چند هزار نفری بودند و مسئولین کشوری و لشگری هم ایام عاشورا پای منبر می‌آمدند. رئیس هیأت آمد و این بچه‌ها را بلند کرد. مسئولین را نشاند. من هم بالای منبر بودم و گفتم: کسی را که نشسته نباید بلند کرد. حتی بچه دو ساله را جایی نشسته باشد حق نداری بلندش کنی. هر آیت اللهی هم جایی نماز بخواند، نماز آیت الله هم باطل است. این رئیس هیأت آمد بچه‌ها را بلند کرد، مسئولین را نشاند و منکر شد. من ناراحت شدم. اصلاً قیام امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر است. گفتم: مسئولین از اینکه پای منبر من در ایام عاشورا آمدید، تشکر می‌کنم. اما چون رئیس هیأت بچه‌ها را با زور بلند کرد و شما را نشاند. جای شما مثل جای غصبی است. بلند شوید! گفتند: کجا بنشینیم؟ گفتم: هرجا دوست دارید بنشینید. به بچه‌ها گفتم: سر جایتان بیایید. بچه‌ها پای منبر آمدند، یک موقع دیدم بچه‌ها از پایین منبر برای من بوس می‌فرستند.
یکی از برنامه‌های ماهواره‌ای هم یک خانم بسیار بسیار بد حجاب را جای مجری نشاندند. خانم از من می‌پرسد: آقای قرائتی اگر شما در خیابان یک دختر زیبا و زن زیبا را ببینی، چه می‌کنی؟ گفتم: من! این تکه بوس فرستادن از ماجرای قبلی را می‌برند و اینجا می‌گذارند. اینها که لو می‌رود. برای همه هم درست کردند. اما به چه چیزی می‌رسند؟ اینها ایمان ندارند. قرآن می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ‏ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» (حج/38) خدا از مؤمن دفاع می‌کند. یعنی خرج کنید، به کوری چشم شما لو می‌رود. بعد از چهار مرتبه که کلاه گذاشتید، بار پنجم بیدار می‌شوند. معلوم می‌شود همه حرف‌های شما همینطور بوده است. چوپان دروغگو! یعنی وقتی فضای مجازی سه مرتبه دروغ گفت، چهار مرتبه در سایت دروغ گفتند، دستشان رو می‌شود. اینها خودشان را خراب می‌کنند.
مسأله تحقیر هم خیلی مهم است. یکجا داریم اگر گناه کردید، «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُم‏» (هود/3) استغفار کنید. یکجا داریم گناه تو زیاد بود و استغفار تو کافی نیست. رسول الله هم دعا کند، من بخاطر پیغمبر گناه تو را می‌بخشم. پس یک گناه را می‌گوید: خودت استغفار کن. یک گناه را می‌گوید: «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ‏ الرَّسُول‏» (نساء/64) پیغمبر در حق شما دعا می‌کند. یک جای قرآن می‌‌گوید: پیغمبر هفتاد بار هم استغفار کنی من اینها را نمی‌بخشم. می‌گوید: من چه گناهی کردم؟ می‌گوید: تو مؤمنین را مسخره می‌کردی؟ دست می‌انداختی. می‌رفت نماز بخواند سر به سر او می‌گذاشتی. می‌خواست دین داشته باشد، رفت نماز بخواند به او خندیدی. گفت: غیبت نکنید، او را مسخره کردید. حرف‌ها و فکر و سیاست او را مسخره کردید. تقوای او را مسخره کردید. دختر خواست در فامیل حجابش را حفظ کند، در فامیل او را مسخره کردید. این مسخره کردن خیلی مهم است. می‌گوید: اگر هفتاد بار تو پیغمبر هم دعا کنی من اینها را نمی‌بخشم. چون اینها مؤمنین را مسخره کردند. مواظب باشیم. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة» (همزه/1) یعنی وای بر آنهایی که با نیش و نوش و چشم و ابرو و داد زدن، طعنه و کنایه زدند.
روز فتح مکه پیغمبر فرمود: همه مردم مکه را می‌بخشم. سه نفر را نمی‌بخشم. گفتند: این سه نفر چه کردند؟ فرمود: هجو می‌کردند! یعنی کاریکاتور می‌کشیدند. مسخره می‌کردند. اینکه زینب کبری سلام الله علیها فرمود: شام بدتر از کربلا بود، چون در کربلا آدم‌ها را می‌کشتند ولی در شام متلک می‌گفتند. مسخره می‌کردند.
مثلاً دو نفر با هم دعوا می‌‌کنند. بزن بزن می‌کنند. در این دعوا یکی به یکی می‌گوید: دزد! بالاخره می‌آیند اینها را جدا می‌کنند و بعد هم با هم آشتی می‌کنند. آن طرف می‌گوید: ببین، کتک کاری را کنار بگذار! تو وسط دعوا به من گفتی: دزد! چه چیزی دزدیده بودم؟ یعنی کتک‌کاری‌ها را از بین می‌برد ولی این کلمه دزد را فراموش نمی‌کند. ما گاهی یک کاری می‌کنیم که دل می‌سوزد «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة» (همزه/7) قرآن می‌گوید: آتش جهنم از درون می‌سوزاند. چون ما گاهی یک حرفی را می‌زنیم طرف از درون می‌سوزد. آدم نمی‌تواند کاری بکند. گاهی وقت‌ها مادر شکایت دخترش را به همسایه‌ها و فامیل می‌کند. این دختر هم نمی‌تواند چیزی بگوید و از درون می‌‌سوزد. می‌گوید: من مادرش هستم! مادرش باشی ولی حق غیبت او را نداری. عیبش را به خودش بگو. چرا در مهمانی عیب دخترت را می‌گویی؟ این دختر من در کنکور رد شد. پسر من رفت ماشین برداشت و تصادف کرد. یعنی تا کسی را می‌بینند، هرچه عیب است برای همسایه و فامیل می‌گویند. ما حق نداریم بگوییم. نهی از منکر باید آرام باشد. به خودش باشد. اینکه ما یک چیزی را که نیست، ایجاد کنیم. شایعه درست کنیم. آبروی مؤمن را بریزیم.
اگر من به شما و یا هر ایرانی گفتم: خواهر عزیز، دخترم، پسرم! من شما را امشب مکه می‌برم. رایگان! ولی یک شرط دارد. به اندازه یک قاشق چای خوری لجن بردارید و به کعبه بمالید. این کار را بکنید کل مکه هزینه‌اش با من است. اصلاً راضی نمی‌شوند. ما به کعبه جسارت کنیم؟! چند میلیون خرج مکه تو را من می‌دهم. می‌گوید: بده ولی من جسارت به کعبه نمی‌کنم. امام صادق فرمود: ای کعبه تو عزیز هستی! بعد فرمود: آبروی مؤمن از تو هم عزیزتر است. چرا آبروی مردم را لجن مال می‌‌کنیم. انشاءالله خدا همه را ببخشد و بیامرزد. ما قیامت را فراموش کردیم.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم. در آستانه‌ی سال جدید یک تلنگری بود که انشاءالله یاد قیامت را در زندگی و لحظاتمان پر رنگ‌تر کنیم. امروز صفحه 510 قرآن کریم، آیات 30 تا 38 سوره مبارکه محمد در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.
«وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ‏ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ «30» وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ «31» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى‏ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ «32» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ «33» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ «34» فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ «35» إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ «36» إِنْ يَسْئَلْكُمُوها فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَ يُخْرِجْ أَضْغانَكُمْ «37» ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ «38»
ترجمه: و اگر بخواهيم آنان را به تو مى‏نمايانيم، آنگاه ايشان را به سيمايشان مى‏شناسى و در شيوه و آهنگ كلامشان نيز آنان را خواهى شناخت و خداوند (ظاهر و باطن) كارهايتان را مى‏داند. ما قطعاً شما را مى‏آزماييم تا از ميان شما مجاهدان و صابران را نشان دهيم و اخبار (و اعمالتان) را آزمايش خواهيم كرد. همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از آنكه برايشان راه هدايت روشن شد، با پيامبر مخالفت كردند، هرگز به خداوند گزندى نرسانند و زود باشد كه خداوند اعمالشان را تباه سازد. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول (نيز) پيروى نماييد و كارهايتان را باطل نسازيد. همانا كسانى كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنيا رفتند، پس خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشيد. پس سستى نورزيد، تا به سازش دعوت كنيد، با اينكه شما برتريد و خداوند با شماست و هرگز چيزى از (پاداش) اعمالتان را كم نمى‏كند. زندگى دنيوى، تنها بازيچه و سرگرمى است و اگر ايمان آوريد و پروا پيشه كنيد، خداوند به شما پاداش مى‏دهد و همه اموالتان را نمى‏خواهد. اگر خداوند همه اموالتان را بخواهد و به آن اصرار ورزد، بخل مى‏ورزيد و (به سبب همين بخل،) كينه‏هاى شما را آشكار مى‏سازد. آگاه باشيد! اين شماييد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شويد، پس بعضى از شما بخل مى‏ورزند و هر كس بخل ورزد، فقط نسبت به خود بخل مى‏ورزد و خداوند غنىّ و بى‏نياز است و شماييد نيازمندان و اگر روى بگردانيد، قومى غير شما را جانشين شما مى‏كند كه آنان مثل شما (سست ايمان و بخيل) نباشند.
شریعتی: خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم. فرصت کردید به کانال برنامه سمت خدا سر بزنید. مطالب خوبی را دوستان من در کانال قرار دادند. فایل‌های صوتی برنامه در کانال قرار دارد. اشاره قرآنی را بفرمایید و بعد هم حسن ختام فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حاج آقای قرائتی: این صفحه، هر کلمه‌اش جای صحبت دارد. می‌گوید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ» همه شما را امتحان می‌کنیم. در قرآن حدود بیست مرتبه گفته: امتحان می‌کنیم. منتهی یک سؤال هست که مگر خدا نمی‌داند چه کسی خوب است و چه کسی بد است؟ امتحان خدا برای چیست؟ ما که امتحان می‌کنیم، نمی‌دانیم. مثلاً من نمی‌دانم مزه آب چطور است؟ می‌خورم می‌فهمم چطور است. ما امتحانمان به علم است. چون من و شما همدیگر را نمی‌شناسیم، همدیگر را امتحان می‌کنیم که علم پیدا کنیم. خدا امتحانش برای علم نیست. علم دارد منتهی می‌خواهد از نوع کارش سر بزند. توسط کار مزد بدهد. یک مثال بزنم. شما می‌دانی ایشان لحاف دوز است. علم داری. اما تا ندوزد به او نمی‌دهی. علم داری که فلانی چه کاره است اما روی علمت مزد نمی‌دهی. می‌گویی: یک کاری انجام بدهند. این خیاط است، ولی تا ندوزد به او نمی‌دهم! خدا هم علم دارد که او چه کاره است. ولی باید از نوع کارش سر بزند. حضرت امیر می‌فرماید: امتحان خدا برای این نیست که چیزی یاد بگیرد، خدا می‌داند. امتحان خدا برای این است که یک کاری از ما سر بزند. خدا می‌داند که چه کاره است ولی امتحان می‌کند که از نوع کارش سر بزند. یک پولی می‌دهد که ببیند ما سخاوت داریم یا بخل داریم؟ من صد میلیون به تو دادم. گفتم: هشتاد میلیون برای خودت، بیست میلیون برای امام زمان است. می‌توانی بدهی یا نه؟ این امتحان است.
انشاءالله خدا به همه ما توفیق بدهد، چون بخواهیم یا نخواهیم به سمت ابدیت می‌رویم. «إِنَّكَ كادِحٌ‏ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيه‏» (انشقاق/6) یعنی با چنگ و دندان به سمت معاد می‌رویم. بخواهیم یا نخواهیم! چقدر خوب است که انسان این سرمایه‌هایی که دارد در بهترین راه خرج کند، با بهترین نیت خرج کند. عمرمان را کجا خرج کنیم؟ می‌خواهیم درس بخوانیم، چه کتابی بخریم؟ می‌خواهیم رفیق بگیریم، با چه کسی رفیق شویم؟ چه تصمیمی بگیریم؟ مورد ازدواج ما با چه موردی باشد؟ انتخاب شغل ما با چه شغلی باشد؟ همه ما در انتخاب امتحان می‌شویم. خدا به حق محمد و آل محمد به همه ما توفیق بده در انتخاب امتحان احسن باشیم. خدا در قرآن گفته: کارهای ما احسن است، دلم می‌خواهد تو هم احسن باشی. «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ‏» (مؤمنون/14)، «أَحْسَنِ‏ تَقْوِيمٍ»، «أَحْسَنَ‏ الْحَدِيث‏» (زمر/23) چند آیه در قرآن داریم که می‌گوید: کار من نمره بیست است. بعد می‌گوید: دلم می‌خواهد «فَيَتَّبِعُونَ‏ أَحْسَنَه‏» (زمر/18) تو هم بهترین را انتخاب کنی. «يَقُولُوا الَّتِي هِيَ‏ أَحْسَن‏» (اسراء/53) حرف می‌زنی بهترین را بگویی. خدا گفته: من بهترین را گفتم. از تو هم بهترین را می‌خواهم.
خدایا هرچه بهترین را در گذشته انتخاب نکردیم، ببخش و از الآن تا ابد مسیر همه ما را انتخاب احسن که سعادت دنیا و عزت دنیا و رو سفیدی قیامت در آن باشد، ما را به آن انتخاب احسن موفق بدار.
شریعتی: خیلی بحث خوبی بود و همه استفاده کردیم. از خدای متعال می‌خواهم که انشاءالله در پس پرده‌ی باور ما قیامت را به همه ما نشان بدهد و انشاءالله براساس باور به قیامت در زندگی‌مان رفتار کنیم و تصمیم بگیریم. دعای سلامتی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی الفرجه شریف را همه با هم تلاوت می‌کنیم و برای آمدنش دعا می‌کنیم.

منبع: سمت خدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *