شرمساری بزرگ روز حشر به روایت امام صادق

خانه / قرآن و عترت / شرمساری بزرگ روز حشر به روایت امام صادق

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند : اگر روز حساب ترسى نداشت جز شرمسارى عرضه ا عمال به خداوند و رسوایى رو شدن بدیها، سزاوار بود انسان از قله کوهها پایین نیامده و در آبادیى ساکن نشود، نخورده ، نیاشامد و نخوابد مگر زمانى که مضطرّ شده و مشرف به مرگ شود . پناه بر خدا از این که حقیقت عبادات انسان در روز قیامت براى انسان آشکار شود  و اهل محشر ببینند که او در آن عبادات مراقب نظر آفریده هاى خدا بوده و با آن اعمال براى ضعیفان همانندش خود را مى آراسته و با کسب دشمنى خداوند در پى به دست آوردن دوستى مردم بوده است ؛ بخصوص اگر واعظ مردم بوده و مردم را از ریا نهى مى کرده است . به جان خودم سوگند که این سخت تر از جهنم و عذاب آتش است.

آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب “المراقبات” با اشاره به ضرورت توجه سالکان الی الحق به خلوص در عبادت ها توجه سالکان را به این نکته فرامی خوانند که هیچ چیزی در عالم آن قدر ارزش ندارد که توجه انسان را از حق به غیر او معطوف کند و تهدید بزرگ سلوک گرفتار شدن سالک به تظاهر و ریا است.

بیشتر اعمال آزادگان عارف از روى طمع و ترس نیست، بلکه به خاطر عظمت و  بزرگى پروردگار و  نور و زیبایى اوست که کارهایشان را به خاطر او انجام داده ، براى او فروتنى نموده و او را عبادت مى کنند و  بدون تفکر، تردید و اختیار این امور را انجام مى دهند . بلکه اعمال آنها شبیه به عمل ناچاران است . همانگونه که على علیه السلام در حدیث همام درباره آنان مى فرماید: “بل خامرهم من عظمۀ ربهم ما طاشت به عقولهم” از بزرگى پروردگارشان بى فکر شده اند. یا شبیه عمل کسانى است که به خاطر آشکار شدن زیبایى خدا و جلوه گر شدن نورهاى جمالش مجذوب و متحیر شده اند ؛ آنانى که مجذوب و سرگردان شده ، در مقابل خداوند تضرع نموده و تملق مى گویند؛ در تاریکى شب و هنگامى که پرده ها کشیده شده و هر دوستى با دوست خود خلوت کرد، در مقابل او ایستاده و پیشانی ها را بر خاك مى گذارند و به گریستن ، نالیدن ، تضرع و شکوه مى پردازند  و خداوند سختی هایى را که آنان تحمل مى کنند دیده و شکایتهاى آنان را از دوستى خود مى شنود؛ آنان را به گرمى پذیرفته جمال خود را به آنان مى نمایاند. و با آنان رفتارى بسیار شایسته خواهد داشت  ولى کسانى که از خدا جز  بهشت و جهنم او نمى دانند، کارهایشان به خاطر ترس از آتش و براى رسیدن به بهشت است و نمى توانند مانند عارفان دوستدار و مشتاق عمل نمایند؛ ولى مى توانند درباره عظمت آفریدگار و نعمتهاى فراوان و بی شمار او اندیشیده و خود و دل خود را از یاد آتش و بهشت خالى نمایند و بدین ترتیب براى اینکه بدون ترس از جهنم و اشتیاق بهشت و فقط به خاطر شایستگى خداوند او را عبادت کنند، به تمرین بپردازند  و براى به دست آوردن انگیزه و اشتیاق به نزدیک شدن و دیدار خداوند مى توانند گاهى پیرامون روایاتى که از پیامبران و اولیا به دست ما رسیده و در آنها فرموده اند : “چیزى بالاتر از نزدیک شدن به خدا و دیدار او نیست.” اندیشه نموده و براى آن معناى صحیحى در ذهن خود تصور نمایند.

تو را شایسته عبادت یافتم پس عبادتت کردم

عارفان فقط گاهى این نیّت در آنها وجود دارد نه همیشه و از هیچ کدام از پیامبران و اولیا نقل نشده است که همیشه این نیت را داشته باشند جز از اسوه عارفان و الگوى مشتاقان ، امیرالمؤمنین علیه السلام  آنجا که به درگاه خدا عرضه مى دارد: “ما عبدتک خوفا فى نارك و لا طمعا فى جنتک ؛ بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک / از ترس آتش ات یا به طمع بهشتت تو را عبادت نکردم ، بلکه تو را شایسته عبادت یافته و عبادتت نمودم.” و این مطلب از خصوصیات او و برادرش ، رسول خدا و حبیب خدا و سرور تمام مخلوقات است  و شاید در میان فرزندان معصوم  (ع) او یا سایر پیامبران نیز کسانى مانند آنان باشند. از شعیب پیامبر علیه السلام  روایت شده است در پاسخ خداوند که از علت گریه او پرسید، گفت: “من از ترس آتش یا براى بهشت گریه نمى کنم و گریه من از شوق دیدار تو است .”  او در این گفتار خود تصریح نمى کند تمام عباداتش از شوق دیدار خدا باشد.

مهم ترین کار سالک خلوص در نیّت است

مهمترین کارى که سالک باید انجام دهد این است که نیت خود را از ریا پاك نموده تا گرفتار رسوایى روز قیامت و شرمسارى عرضه اعمال به خداوند نشده و او را با این نامها صدا نزنند: اى ریاکار ! خجالت نکشیدى طاعت خدا را به کالاى دنیا فروختى! در پى به دست آوردن دل بندگان بوده و به خداوند بى اعتنا بودى ! با دشمنى با پروردگار با آنان دوستى نمودى ! و با عملى که به ظاهر براى خدا بود خود را در میان آنان آراسته و با دورى از خدا خود را به آنان نزدیک مى کردى ! رضایت آنان را خواسته و خداى را به خشم مى آوردى .

عبادت برای جلب نظر آفریده ها، رسوایی بزرگ محشر

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند : اگر روز حساب ترسى نداشت جز شرمسارى عرضه ا عمال به خداوند و رسوایى رو شدن بدیها، سزاوار بود انسان از قله کوهها پایین نیامده و در آبادیى ساکن نشود، نخورده ، نیاشامد و نخوابد مگر زمانى که مضطرّ شده و مشرف به مرگ شود . پناه بر خدا از این که حقیقت عبادات انسان در روز قیامت براى انسان آشکار شود  و اهل محشر ببینند که او در آن عبادات مراقب نظر آفریده هاى خدا بوده و با آن اعمال براى ضعیفان همانندش خود را مى آراسته و با کسب دشمنى خداوند در پى به دست آوردن دوستى مردم بوده است ؛ بخصوص اگر واعظ مردم بوده و مردم را از ریا نهى مى کرده است . به جان خودم سوگند که این سخت تر از جهنم و عذاب آتش است . بخصوص اگر خداى بزرگ به او بگوید : بنده ام ! آیا من آفریدگار، روزى رسان ، نعمت دهنده ، مراقب و محافظ تو نبودم ! در حالى که نسبت به من نافرمان بودى ، مى خوابیدى ولى من در همین خواب تو را از شر تمام دشمنان و چیزهایى که از آن بدت مى آمد حفظ مى کردم ! با نعمتهایى که به تو داده بودم به نافرمانى من پرداختى و من با نافرمانیهایى که نسبت به من داشتى به تو نعمت مى دادم . پس چرا دیگران را بر من برگزیدى ! آیا دیگران نعمتهایى بیشتر و بهتر از من به تو مى دادند که به خاطر سود خود آنان را انتخاب کردى ! یا قویتر از من بودند و من غایب که به خاطر حضورشان از آنان خجالت مى کشیدى ! آیا بزرگى ، رداى من ، عظمت ، پوشش من ، و تمامى نعمتها از من نیست ! آیا من غنى ترین اغنیا نیستم ! آیا غیر از من غنى ای هست ! آیا همه مخلوقات فقیر نیستند! و در عالم وجود، غیر از آنان فقیرى هست ! آیا نیرویى به تو ندادم که با آن خطا را از درستى تشخیص دهى ! آیا رسولانى انذارگر و مژده دهنده و اولیایى هدایت گر، یکى پس از دیگرى ، برایت نفرستادم ! آیا کتابى را براى هدایتت فرو نفرستاده و تو را از دشمنت، ابلیس پرهیز ندادم!

منبع:شبستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *