استدراج ، سنّت الهی

خانه / قرآن و عترت / قرآن / مطالب قرآنی / استدراج ، سنّت الهی

استدراج ، سنّت الهی

     سنّت های الهی، روش هایی است که خداوند متعال امور عالم و آدم را بر پایه ی آنها تدبیر و اداره می کند. سنّت ها دارای تقسیمات گوناگونی است که در یک منظر به دنیوی و اخروی تقسیم می شود و هر کدام انواعی دارد. پروردگار حکیم ما در آیات متعدّدی به این سنّت ها اشاره می فرماید. در این نوشتار کوتاه به توضیح مختصر سنّت استدراج پرداخته ایم.

استدراج

     استدراج از ريشه «د-ر-ج» به معناي «اندك اندك، گام برداشتن» و «حركت چيزي يا حركت در ضمن چيزي» و «درهم پيچيده شدن اشيا و مرگ و فنا» است. در همه كاربردها معناي تدريجي و نوعي حركت صعودي يا نزولي وجود دارد. استدراج در كنار مراحل هدايت و آزمايش عمومي انسان از سنّت هاي فراگير الهي و ويژه مردمان گمراه و سركش است كه در آن، انسان به تدريج و غيرمستقيم، بر اثر اصرار بر گناه و نافرماني به عذاب و هلاكت دچار مي شود. در اين تعريف به سه عامل «تدريج»، «حركت» و «هلاكت» توجّه شده است. اين سه شاخص از معناي لغوي واژه ی «استدراج» گرفته شده است.

     «استدراج» به نوعي صناعت ادبي نيز كه درباره مباحثات و مجادلات است گفته مي شود، به اين گونه كه شخصي از مسيري پنهان و با جلب نظر تدريجي مخاطب، او را به پذيرش مدّعايش وادار مي كند.

     استدراج، همان داستان هميشگي طغيان بشر در برابر پروردگار خويش است طغياني كه آتش تباهي را در كاشانه وجود آدمي انداخته و هستي اش را تباه مي سازد و روانش را تسليم شيطان مي گرداند. مفهوم قرآني استدراج گويا فرورفتن افراد به تدريج در مقصد و فرجامشان، يا درهم پيچيده شدن زندگي و وجودشان بر اثر غفلت از ياد خداوند است. آنان كه از هدايت هاي تكويني و تشريعي خداوند و آزمايش هاي گوناگون او براي هدايتشان اثر مثبت نمي پذيرند، سرانجام به كلّي رها مي گردند و حتّي زمينه ها و امكانات سقوط و تنزّلشان نيز مهيّا مي شود تا به فرجام شوم خويش نزديك شده، ناگاه به عذاب خداوندي دچار گردند.

     واژه استدراج تنها دوبار در قرآن آمده است «والّذين كَذَّبوا بآياتنا سَنَستَدرجُهُم مِن حيثُ لايَعلمون (اعراف، 182- قلم، 44) علاوه بر آن در قالب واژگان متعدّد ديگري نيز به گستره وسيع معنايي آن اشاره شده است.

شاخص عيني استدراج

عذابي سخت در ظاهري زيبا

     زندگي در استدراج، ظاهراً موفّقيت آميز و همراه با بهره مندي از لذّت هاي حيات است. واژه «امداد» كه در قرآن به معناي گشايش و وسعت در زندگي مادي يا معنوي است هنگامي كه به گمراهي افراد مي انجامد به اين واقعيت اشاره دارد.

     خداوند در شرح اوصاف مبتلايان به استدراج مي فرمايد: «آنان مي پندارند كه افزوني نعمت ها، ثروت ها و فرزندانشان، گشودن درهاي خيرات به روي آنها است. اين گونه نيست، بلكه آنان واقعيّت اين نعمت ها را نمي فهمند (مومنون-51) در قرآن كريم از اين فرايند به «ياري رساندن و رهاسازي در وادي سرگرداني و طغيان» ياد شده است. «اللهُ يَستَهزئُ بِهِم و يَمُدُّهُم في طُغيانِهِم يَعمَهون» (بقره-15)

     خداي متعال در مقام دلداري به پيامبر اعظم(صلّی الله علیه وآله)، از هدف نزول نعمت هاي خود بر گمراهان پرده بر مي دارد. هرگز چشمانت را به نعمت هاي مادّي كه به گروهي از مخالفانت داده ايم، خيره مساز كه آنها جز شكوفه هايي زودگذر براي آزمودن آنها نيست و بدان كه نعمت معنوي پروردگارت نيكوتر و پايدارتر است.(طه-131)

     آري ظاهر نيكوي استدراج سبب مي شود تا انسان اعمالش را نيكو شمرده و از اصلاح خود غافل گردد. آيا شما را از زيانكارترين آدميان خبر دهم؟ آنان كساني اند كه تلاش هايشان در زندگاني دنيا بيهوده بوده و در عين حال خود را موفق و درستكار مي پندارند (كهف-103)

     شيطان در اين فرآيند نقش اساسي دارد كه از آن با عنوان «تسويل» و «تزيين» به معناي «زيبا نشان دادن زشتي ها» ياد شده است. قلب هاي سركشان از پيام هاي الهي، سخت گرديده و شيطان، اعمالشان را در برابرشان زيبا جلوه مي دهد. (انعام43)

     در روایتی از کتاب اصول کافی آمده است که راوی از امام صادق (علیه السّلام) درباره گفتار خدا در قرآن كه مي فرمايد «سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لايَعلَمون» – ايشان را به آهستگي و به تدريج از راهي كه ندانند غافلگير كنيم – سوال كرد. امام فرمودند: آن بنده اي است كه گناهي مرتكب شود و نعمت تازه اي به او داده شود و اين نعمت، او را از استغفار از آن گناه غافل و سرگرم سازد.

شاخص هاي منفي نعمت هاي استدراجي

     نعمت هاي استدراجي در افراد حالتهاي ويژه اي مي آفريند كه دسته ديگري از مفاهيم را بدان مي پيوندد.
«فرح» به معناي شادي بيش از اندازه و بي مورد.
«بطر» به معناي زياده روي در خوشي به همراه غفلت.
«اشر» به معناي شدت حالت بطر به همراه ناسپاسي.
«فكاهه» به معناي خنده و مزاح كه گاه همراه با بي توجّهي و غفلت از گناهان و زشتي هاي خويش.
«لهو» به معناي گرايش به لذّت ها، بدون توجّه به عاقبت و فرجام آنها.
«لعب» به معناي تفريح هاي نابخردانه و سرگرمي هاي پوچ.

     كافران در زمين، به ناحق شادي كرده و از روي غرور و مستي به شادماني مي پردازند از اين رو شايسته عذاب خداوند هستند (غافر- 75) چرا كه خداوند اين گونه شادي كنندگان مغرور را دوست نمي دارد. (قصص-76) و چه بسا مردماني كه از فراواني نعمت به مستي و غرور روي آورده و سرانجام به عذاب خداوند گرفتار گشتند (قصص-76) خداوند به افرادمبتلابه استدراج، مهلت كافي مي دهد. واژه هاي «امهال» و «تمهيل» به معناي سكون و مدارا به اين واقعيت اشاره دارد كه به كافران و منكران خدا و پيامبر مهلت داده شده و در مجازات آنان تعجيل نمي شود. مرا با سركشان بهره مند از نعمت ها تنها واگذار و به آنها مهلتي اندك ده (مزمل- 11) كه آنان پيوسته مكر و خدعه مي كنند و من نيز آنها را به مكر خويش گرفتار مي سازم. پس كافران را تنها اندكي مهلت ده (طارق- 15)

     واژه هاي «تاخير» و «انتظار» نيز به فرايند مهلت دهي به گمراهان اشاره دارد. گمان مبر كه خداوند از كردار ستم پيشگان ناآگاه است، بلكه او آنان را تا آن روز دهشتناك مهلت بخشيده است. (ابراهيم-42) پس در انتظار باشيد كه ما نيز در انتظار آن روز هستيم (هود-122)

     در همين راستا واژه «املاء» به معناي زمان طولاني و تاخير مطرح مي شود كه معني آزاد گذاشتن و رها كردن را در بردارد. خداوند به كافران، نه براي خير و مصلحت، بلكه براي غور در تباهي مهلت مي دهد. (آل عمران- 178) من به كافران مهلت دادم، پس به ناگاه آنان را به عذاب خويش گرفتار كردم. (رعد-32) چه بسيار آبادي هاي ستم پيشه اي كه آنان را مهلت بخشيده، پس به ناگاه گرفتار ساخته، به محضر خويش بازگردانيديم.(حج-48)

     واژه «وذر» هم كه به معناي ترك كردن، رها ساختن و دور انداختن شيئ يا شخص بي ارزش است، به همين معنا اشاره دارد. هر گروهي از آدميان به راهي رفتند و هر دسته اي از دارايي خويش شادمان گشتند، پس آنها را براي مدتي در جهل و غفلتشان واگذار (مؤمنون-53)

     مفاهيم «طبع» (مهر زدن)، «غشاوه» (پرده افكندن) و «اضلال» (گمراه ساختن) نيز هر يك از جهتي به مفهوم استدراج مربوط مي شود. خداوند بر دل ها و گوش هاي كافران مهر زده و بر ديدگانشان پرده اي افكنده است (بقره-7) و بدين سان خداوند بر قلب هر خود بزرگ بين زورگويي مهر مي زند. (غافر-35)

     سنّت استدراج دو جلوه كاملامتفاوت دارد: 1- ظاهري نيكو 2-عذابي باطني كه در پايان يك باره آشكار مي شود. از اين رو به آن «مكر»، «كيد»، «خدعه»، و گاه «فتنه» گفته اند. آنان در برابر من مكر مي ورزند و من نيز به مكر خود گرفتارشان مي سازم كه من بهترين مكركنندگان هستم. (آل عمران-54)

     پس به آنان مهلت مي دهم و رهايشان مي سازم كه تدبير من سخت و استوار است (اعراف-183) آنان در برابر خداوند خدعه مي ورزند و او نيز آنان را به خدعه خويش دچار مي سازد (نساء-142)

برگرفته از سایت روزنامه ی کیهان و ویکی فقه

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *