توسّل و شبهه ی وهّابیت

خانه / مطالب و رویدادها / توسّل و شبهه ی وهّابیت

توسّل و شبهه ی وهّابیت

آیا توسّل به اولیاء خداوند و واسطه قراردادن آنان برای دعا و طلب حاجت، شرک است و با قرآن منافات دارد؟

     شرک بودن توسّل به اولیاء، سخنی است که در قرن هفتم و هشتم از ابن تیمیه و سپس از پیروان او یعنی سلفیه یا وهّابیه صادر شد و مبنای درستی ندارد. زیرا قرآن می فرماید: « و ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ و لَوْ اَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّابًا رَحیمًا » ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا ، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان ، هنگامی که به خود ستم می‏ کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‏ گذاردند) ، به نزد تو می ‏آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‏ کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می ‏کرد ؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‏ یافتند.)(1) و در سوره دیگر می فرماید : « وَ اِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ » هنگامی که به آنان گفته شود: « بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند ! » ، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان می‏ دهند ؛ و آنها را می‏ بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبّر می‏ ورزند!(2)

     و در سوره ی مبارکه ی یوسف آمده است که برادران یوسف خدمت یعقوب (علیه السّلام) آمده و عرض کردند: « قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ » که ای پدر برای ما استغفار کن تا خداوند گناهان ما را بیامرزد که ما از خطا کاران بودیم. حضرت یعقوب (علیه السّلام) فرمود: « قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » بزودی در نزد پروردگارم برای شما استغفار می کنم.(3)

     حال سؤال ما این است ، اگر کسی خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یا ائمّه اهل بیت (علیهم السّلام) برود و بگوید: پیش خداوند دعا کنید که خداوند مرا بیامرزد آیا شرک است ؟ پس چرا قرآن کریم آن را تأیید کرده است ؟ البتّه هر حاجت دیگر غیر از آمرزش هم می تواند طرح کند ، چرا که آمرزش ویژگی و خصوصیتی ندارد که بگوییم تنها این درست است. اساساً اسباب دو گونه هستند مادّی و معنوی . اولیاء خداوند اسباب معنوی هستند که این سبب بودن آنان هم از ناحیه خود خداوند است و هیچ گونه شأن استقلالی ندارند و صد در صد وجود و آثار آنان از خداوند متعال است.

البتّه از دو نکته نباید غفلت کرد:

     نکته اوّل : این که ممکن است کسی بگوید که اولیاء خداوند الآن در قید حیات نیستند پس این عمل لغو است (نه شرک) . جواب آن است که ما عقیده داریم اولیاء خداوند و همه انسان هایی که از این جهان رخت بر بسته اند ، در حیات برزخی به سر برده و با این عالم تعامل دارند . هر روز ما در نمازهای یومیه به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خطاب می کنیم و بر او سلام و درود می فرستیم و می گوییم : السّلام علیک ایّها النبیّ و رحمة الله و برکاته ، آیا این یک عمل لغو است یا واقعاً ما پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را مخاطب خود می دانیم و او را ناظر به اعمال خود.

     نکته دوم : این که ما هرگز رفتار عامیانه گروهی از افراد بی خبر از معالم دینی را توجیه نمی کنیم که ممکن است برای اولیاء خداوند شأن و قدرتی مستقلّ از پروردگار متعال قائل باشند بلکه ما نیز آن را شرک می دانیم .

     ما عقیده داریم اولیاء خداوند هر شأن و قدرتی که دارند از ناحیه پروردگار متعال است . این عین توحید است .

پی نوشت ها :

1- سوره نساء آیه 64

2- سوره منافقون آیه 5

3- سوره یوسف آیه 97 و 98 .

برگرفته از سایت راسخون

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *