داستان سریالی نسل سوخته | قسمت هفتاد و سوم: حس یک حضور

خانه / مطالب و رویدادها / داستان سریالی نسل سوخته | قسمت هفتاد و سوم: حس یک حضور

تا زمان رفتن … روز شماری که هیچ … لحظه شماری می کردم … و خدا خدا می کردم … توی دقیقه نود نظر پدرم عوض نشه … استاد ضد حال زدن به من … و عوض کردن نظرش در آخرین دقایق بود … حتی انجام کارهایی که سعید اجازه رو داشت … من که بزرگ تر بودم نداشتم …

نسل سوخته

قسمت هفتاد و سوم:حس یک حضور

تا زمان رفتن … روز شماری که هیچ … لحظه شماری می کردم … و خدا خدا می کردم … توی دقیقه نود نظر پدرم عوض نشه … استاد ضد حال زدن به من … و عوض کردن نظرش در آخرین دقایق بود … حتی انجام کارهایی که سعید اجازه رو داشت … من که بزرگ تر بودم نداشتم …

به جای قطار، بلیط هواپیما گرفتن … تا زمانی که پرواز از زمین بلند نشده بود … هنوز باور نمی کردم … احساس خوشی و خوشحالی بی حدی وجودم رو گرفته بود …

هواپیما به زمین نشست … و آقا مهدی توی سالن انتظار، منتظر من بود … از شدت شادی دلم می خواست بپرم بغلش و دستش رو ببوسم … اما جلوی خودم رو گرفتم …
ـ خجالت بکش … مرد شدی مثلا …

توی ماشین ما … من بودم … آقا محمد مهدی که راننده بود… پسرش، صادق … یکی از دوستان دوره جبهه اش … و صاحبخونه شون … که اونم لحظات آخر، با ما همراه شد …

3 تا ماشین شدیم … و حرکت به سمت جنوب …
شادی و شعف … و احساس عزیز همیشگی … که هر چه پیش می رفتیم قوی تر می شد …

همراه و همدم همیشگی من … به حدی قوی شده بود که دیگه یه حس درونی نبود … نه اسم بود … نه فقط یه حس… حضور بود …

حضور همیشگی و بی پایان … عاشق لحظاتی می شدم که سکوت همه جا رو فرا می گرفت … من بودم و اون … انگار هیچ کسی جز ما توی دنیا نمی موند … حس فوق العاده … و آرامشی که … زیبایی و سکوت اون شب کویری هم بهش اضافه شد … سرم رو گذاشته بودم به شیشه … و غرق زیبای ای شده بودم که بقیه درکش نمی کردن …

صادق زد روی شونه ام …
ـ به چی نگاه می کنی؟ … بیرون که چیزی معلوم نیست …

سرم رو چرخوندم سمتش … و با لبخند بهش نگاه کردم … هر جوابی می دادم … تا زمانی که حضور و وجودش رو حس نمی کرد … بی فایده بود …

فردا … پیش از غروب آفتاب رسیدیم دوکوهه … ماشین جلوی نگهبانی ورودی ایستاد … و من محو اون تصویر … انگار زمین و آسمان … یکی شده بودند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *