درس‌گفتار قرآن کریم روز بیست و هفتم | اقامه عدالت اجتماعی

خانه / مطالب و رویدادها / درس‌گفتار قرآن کریم روز بیست و هفتم | اقامه عدالت اجتماعی

عدالت دغدغه‌ی همیشگی و تاریخی بشر بوده. به تبع احساس نیاز به عدالت که در طول تاریخ تا امروز در مردم عمومیت داشته، متفکران بشر، فیلسوفان و حکما در این مقوله وارد شدند و دغدغه‌ی آن‌ها بوده است

* عدالت؛ مقدمه عبودیت خدا

قیام به قسط و همه‌ی آنچه که مربوط به زندگی دنیائی، اجتماعی و فردی افراد است مقدمه‌ی هدف خلقت است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛(۹) یعنی عبودیت.(۱۰) همه چیز مقدمه است؛ جامعه‌ی اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که «لیقوم النّاس بالقسط» – که به عنوان هدف انبیاء ذکر شده – قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف می‌انی است.(۱۱) اصلاً هدف خلقت، عبد خدا شدن است؛ که بالا‌ترین کمالات هم همین عبودیت خداست. لیکن در راه رسیدن به آن هدف، هدف نبوت‌ها و ارسال رسل است؛ که از جمله‌ی آن، آن چیزی است که این آیه به آن تصریح می‌کند. البته تصریحات دیگری هم در آیات قرآن هست که به سایر اهدافِ ارسال رسل اشاره می‌کند، که این‌ها با یکدیگر قابل جمع است.(۱۲)

عدالت؛ هدف ادیان

عدالت دغدغه‌ی همیشگی و تاریخی بشر بوده. به تبع احساس نیاز به عدالت که در طول تاریخ تا امروز در مردم عمومیت داشته، متفکران بشر، فیلسوفان و حکما در این مقوله وارد شدند و دغدغه‌ی آن‌ها بوده است. بنابراین از قدیم‌ترین دورانهای تاریخ تا امروز درباره‌ی عدالت و عدالت اجتماعی به همین معنای عام، بحث شده، نظریه داده شده؛ لیکن نقش ادیان استثنائی است. یعنی آنچه که ادیان در طول زمان راجع به عدالت گفتند و خواستند و اهتمام کردند، بی‌نظیر و استثنائی است. در نظرات حکما و اندیشمندان، آن اهتمام ادیان مطلقاً مشاهده نمی‌شود.
اولاً به شهادت قرآن، ادیان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط».(۱) قطعاً این آیه حکم می‌کند بر اینکه هدف ارسال رسل و انزال کتب و آمدن بیّنات – یعنی حجتهای متقن و غیر قابل تردیدی که پیغمبران ارائه می‌دهند؛ کتاب، یعنی منشور ادیان در مورد معارف، احکام و اخلاقیات؛ میزان، یعنی آن سنجه‌ها و معیار‌ها – قیام به قسط بوده است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». (…) هدف نظام‌سازی، هدف تمدن‌ها، هدف حرکت بشر در محیط جامعه، شد عدالت. در هیچ مکتب دیگری این وجود ندارد؛ این مخصوص ادیان است.(۲)

* تفاوت معنای عدل با قسط

 «قسط» با «عدل» فرق می‌کند. عدل یک معنای عام است. عدل‌‌ همان معنای والا و برجسته‌ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه‌ی حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه‌ی صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه‌ی صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است. لکن قسط، آن‌طور که انسان می‌فهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آن چیزی که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی» تعبیر می‌کنیم. این، غیر از آن عدل به معنای کلی است. انبیا اگر چه حرکت کلیشان به سمت آن عدالت به معنای کلی است – «بالعدل قامت السموات و الارض»؛(۳) آسمان‌ها هم با‌‌ همان اعتدال و عدالت و میزان بودن سر پا هستند – اما آن چیزی که فعلاً برای بشر مسأله است و او تشنه‌ی آن است و با کمتر از آن نمی‌تواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی این‌که عدل، خرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید. «لیقوم الناس بالقسط.» انبیا برای این آمدند. (۴) در حرکت و دعوت انبیا، شاید اصلیترین امر مربوط به زندگی مردم باشد. حالا آن مسائل معنوی و تعالی روحی و امثال این‌ها، به جای خود محفوظ است. درعین‌حال، آنچه که مربوط به اداره‌ی زندگی مردم می‌شود، هیچ چیزی به قدر عدل و قسط – نه در قرآن و نه در حدیث – مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم و تأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیه‌یی که روی عدل شده – که قیام همه‌ی امور بر قیام عدل می‌باشد – روی هیچ چیز دیگر نشده است.(۵)

* در اختیار گرفتن قدرت توسط صالحین؛ لازمه استقرار عدالت

عدالتی که ما در انتظار آن هستیم – عدالت حضرت مهدی علیه‌السّلام که مربوط به سطح جهان است – با موعظه و نصیحت به دست نمی‌آید؛ یعنی مهدی موعودِ ملت‌ها نمی‌آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده‌طلبی و سلطه‌گری و استثمار نکنند. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطه‌ی عالم مستقر نمی‌شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانی – آن طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد – و چه در همه‌ی بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالت‌طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی‌شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آن‌ها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن‌که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آن‌گاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف می‌زدند.
شما ببینید در همین آیه‌ی کریمه‌ی قرآن‌که راجع به قسط صحبت می‌کند و می‌گوید خدای متعال همه‌ی پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ برای این‌که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله می‌فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»؛(۶) یعنی پیغمبران علاوه بر این‌که با زبان دعوت سخن می‌گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهّز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرت‌طلبان فاسد، معارضه و مبارزه می‌کنند. پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم می‌خواند، به گوش دشمنان هم می‌رسانید؛ اما به این اکتفا نمی‌کرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیاده‌طلبان و متجاوزان به حقوق انسان‌ها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما می‌بینید از روزی که نظام اسلامی به وجود آمد – یعنی اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد – دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّی گرفتند و علاقه‌مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاری از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم می‌گذاشتند: «و کأیّن من نبیٍ‌ّ قاتل معه ربّیون کثیرٌ»(۷).(۸)

پی‌نوشت:
۱) حدید: ۲۵
۲) بیانات در دومین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ ۱۳۹۰/۰۲/۲۷

۳) عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج ‌۴، ص ۱۰۳. «بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْض‌» پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: آسمان‌ها و زمین به سبب عدالت است که پایدار و ثابت است.

۴) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۷۱/۱۱/۰۱
۵) بیانات در دیدار مسئولان قوّه‌ی قضاییه ۱۳۶۸/۰۶/۲۰
۶) حدید: ۲۵
۷) آل عمران: ۱۴۶
۸) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
۹) ذاریات: ۵۶
۱۰) بیانات در دومین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ ۱۳۹۰/۰۲/۲۷
۱۱) بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی ۱۳۸۹/۰۹/۱۰
۱۲) بیانات در دومین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ ۱۳۹۰/۰۲/۲۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *