شعر ویژه ولادت حضرت عباس علیه السلام |پرورش یافته ی آل عبا عباس است

شعر ویژه ولادت حضرت عباس علیه السلام |پرورش یافته ی آل عبا عباس است

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های اهل بیت / ویژه نامه ولادت حضرت عباس (علیه السلام) / اشعار ویژه ولادت حضرت عباس (ع) / شعر ویژه ولادت حضرت عباس علیه السلام |پرورش یافته ی آل عبا عباس است

زیر دِین احدی نیستم الّا عباس
نشوم غیر تو یك لحظه بدهكار كسی

دلم از بس كه ندیده است تورا سنگ شده
به هوای حرم علقمه دلتنگ شده

علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد

شعر ویژه ولادت حضرت عباس علیه السلام |پرورش یافته ی آل عبا عباس است 

مُرشِدَم گفت كه امروز طرب باید داشت
مثل تسبیح فقط ذكر به لب باید داشت

نرسی پای پیاده نفسی تا معراج
رهرو راهِ خدا مركب شب باید داشت

ای كه سلمان شده و در پی مِنّا شدنی
بر سر سفره ات از یار رطب باید داشت

سائلی بر در این خانه تفاوت دارد
پیش ارباب كرم دست طلب باید داشت

از مقامات ابالفضل چنین دانستم
پیش از هرچه در این راه ادب باید داشت

هركه از سیره ی سقا خبری داشت پرید
هركه از راهِ ادب بال و پری داشت پرید

دل من حرف به اندازه دنیا دارد
هر چه امروز قلم حرف زند جا دارد

چشم طبعم به قد و قامت سروی خورده
كه چنین قامت شعرم قد و بالا دارد

یا الهی به ابالفضل شده مشق شبم
لفظ بی صحبت از دوست چه معنا دارد

بین خورشیدترین های دو عالم امشب
ماهی از راه رسیده كه تماشا دارد

شوق بانوی كلابیه عظیم است كه حال
تُحفه ای پیشكش حضرت زهرا دارد

جان به قربان كسی كه ز امامش حكم
انّ العباس دَقّ العلم و دَقّا دارد

پرورش یافته ی آل عبا عباس است
عالِم غیر معلم به خدا عباس است

از دلِ تو به خدا نیست دلی دریاتر
از دو چشم تو ندیده ست كسی گیراتر

به خدا ماهِ شب چهاردهم مُعتَرف است
نیست از ماهِ بنی هاشمیان زیباتر

در دلِ جنگ چنانی كه همه می‌گویند
بعد مولا نبُوَد از تو كسی مولاتر

آن كه گفته رفع الله به ما فهمانده
نیست از رایت عباس علمی بالاتر

گرچه سیراب دهد آب به تشنه ساقی
آنكه لب تشنه دهد آب بُوَد سقاتر

شب میلاد تو با حالِ خراب آمده ام
با لب تشنه پی ِجرعه ی آب آمده ام

دلِ من جز تو نبوده است گرفتار كسی
نه گرفتار كسی نه پی ِدیدار كسی

مرغ باغ ملكوتِ توام و ننشینم
غیر دیوار تو یك لحظه به دیوار كسی

جز سر كوی تو جایی خبری نیست كه نیست
مشتری ات نرود بر سر بازار كسی

سر سال آمده و آمده ام محضر تو
راه انداختن ِ من ، نبُوَد كار كسی

زیر دِین احدی نیستم الّا عباس
نشوم غیر تو یك لحظه بدهكار كسی

دلم از بس كه ندیده است تورا سنگ شده
به هوای حرم علقمه دلتنگ شده

علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد

علقمه گفتم و دیدم كه سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد كه از نا افتاد

علقمه گفتم و دیدم كه عمودی آمد
ناگهان در وسط معركه سقا افتاد

شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد

وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد

روضه ی دست بریده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *