شعر ویژه ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها از امام خمینی رحمة الله علیه

شعر ویژه ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها از امام خمینی رحمة الله علیه

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های اهل بیت / ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (س) / اشعار ولادت حضرت معصومه (س) / شعر ویژه ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها از امام خمینی رحمة الله علیه

رشحه اى ازفيض اين ذخايراغبر
آن يك خاك مدينه كرده مزيّن
صفحه قم رانموده اين يك انور
خاك قم اين كرده ازشرافت جنّت

 شعر ویژه ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها از امام خمینی رحمة الله علیه

امام خمینی رحمة الله علیه

اى ازليت به تربت تو مخمّر
وى ابديّت به طلعت تومقرّر
آيت رحمت زجلوه توهويدا
رايت قدرت درآستين تومضمر
جودت هم بسترا،به فيض مقدس
لطف هم بالشا،به صدرمصدّر
پرده كشدگركه عصمت توبه اجسام
عالم اجسام گردد،عالم ديگر
جلوه توايزدى رامجلى
عصمت توسرمختفى رامظهر
گويم واجب ترا،نه آنت رتبت
خوانم ممكن ترا،ممكن برتر
ممكن اندر لباس واجب پيدا
واجبى اندر رداى امكان مظهر
ممكن امّاچه ممكن ،علّت امكان
واجب،امّاشعاع خالق اكبر
ممكن امّايگانه واسطه فيض
فيض به مهتررسدوزآن پس كهتر
ممكن امّانمودهستى ازوى
ممكن امّازممكنات فزون تر
وين نه عجب زآنكه نوراوست ززهرا
نوروى ازحيدراست واوزپيمبر
نورخدادرسول اكرم پيدا
كردتجلّى زوى به حيدرصفدر
وز وى تابان شده به حضرت زهرا
اينك ظاهرز دخت موسى جعفر
اين است آن نوركزمشيّت كن ،كرد
عالم،آن كاودرعالم است منّور
اين است آن نوركزتجلّى قدرت
دادبه دوشيزگان هستى زيور
شيطان عالم شدى اگركه بدين نور
ناگفتى،آدم زخاك هست ومن آذر
آبروى ممكنات جمله ازاين نور
گرنبدى ،باطل آمدندسراسر
جلوه اين خودعرض نمودعرض را
ظلّش بخشود،جوهرّيت جوهر
عيسى مريم به پيشگاهش دربان
موسى عمران به باگاهش چاكر
اين يك چون ديده بان فراشده بردار
وين يك چون قاپقان معطّى بردر
ياكه دوطفلنددرحريم جلالش
ازپى تكميل نفس آمده مضطر
اين يك انجيل رانمايدازحفظ
وآن يك تورات رابخواندازبر
گركه نگفتى امام هستم برخلق
موسى جعفر،ولىّ حضرت داور
فاش بگفتم كه اين رسول خداى است
معجزه اش مى بودهمانادختر
دخترجزفاطمه نيابداين سان
صلب پدرراوهم مشيمه مادر
دخترچون اين دوازمشيمه قدرت
نامدونايددگرهماره مقدّر
آن يك امواج علم راشده مبدا
وين يك افواج حلم راشده مصدر
اين يك ازخطابش مجلى
وين يك معدوم ازعقابش مستر
اين يك برفرق انبياشده تارك
وين يك اندرسراوليارامغفر
اين يك درعالم جلالت كعبه
وين يك درملك كبريائى مشعر
لم يلدبسته لب وگرنه بگفتم
دخت خداينداين دونورمطهّر
اين يك كون ومكانش بسنه به مقنع
وين يك ملك جهانش بسته به معجر
چادرآن يك حجاب عصمت ايزد
معجراين يك نقاب عفّت داور
آن يك برملك لايزالى تارك
اين يك برعرش كبريائى افسر
تابشى ازلطف آن بهشت مخلّد
سايه اى ازقهر اين جحيم مقعّر
قطره اى ازجودآن بحارسماوى
رشحه اى ازفيض اين ذخايراغبر
آن يك خاك مدينه كرده مزيّن
صفحه قم رانموده اين يك انور
خاك قم اين كرده ازشرافت جنّت
آب مدينه نموده آن يك كوثر
عرصه قم غيرت بهشت برين است
بلكه بهشتش يساولى است برابر
زيبداگرخاك قم به عرش كندفخر
شايدگرلوح رابيايدهمسر
خاكى عجب خاك ،آبروى خلايق
ملجأبرمسلم وپناه به كافر
گركه شنيدندى اين قصيده«هندى»
شاعرشيراز و آن اديب سخنور
آن يك طوطى صفت همى نسرودى
اى به جلالت زآفرينش برتر
وين يك قمرى نمط هماره نگفتى
اى كه جهان ازرخ توگشته منوّر

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *