moharram

متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام حسین (علیه السلام) / متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

بی تفاوتی در مقابل منکر جامعه را راکد و بعد هم ساقط می کند. حساسیت در مقابل ناهنجاری در جامعه به جامعه رشد و ترقی می دهد.

متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

     توفیقی شد این شب ها بحثی را در رابطه با رشد، رکود و انحطاط یعنی آنچه که باعث ترقی است یا باعث درجا زدن یا باعث تنزل است با توجه به حادثه ی کربلا این بحث را تقدیم می کردیم که بحث کاربردی و مهمی است. چون همواره در جامعه این سه جریان وجود دارد. هم راشد هم راکد و هم ساقط. شیطان به دنبال رکود و سقوط است. اما انبیاء به دنبال رشد و ترقی هستند. یهدی الی الرشد. قرآن می فرماید این کتاب مردم را به راه رشد هدایت می کند. در زیارت ائمه می گوییم الائمة الراشدون المهدیون شما هدایت شده اید و می خواهید به مردم رشد بدهید، ترقی بدهید. اما نفس شیطان الی الخطیئة مبادره می خواهد انسان را ساقط کند و زمین بزند.(صوت شب چهارم محرم)

     دیشب یکی از عوامل را گفتیم که اصلاح معاد بود. گفتیم من اصلح معاده ظفر بالرشاد هر کسی معاد خودش را درست کند که توضیح دادیم یعنی چه، این به رشد می رسد.

     امشب یک عامل مهم دیگری را مورد بحث قرار می دهیم و آن حساسیت در مقابل گناه در جامعه است. نقطه ی مقابلش بی تفاوتی در مقابل گناه در جامعه است. گناه دو جور است: گاهی کسی در خانه اش شراب می خورد خب کار زشتی است یا دروغ می گوید یا مثلا نماز نمی خواند، اما گاهی گناه می آید در سطح جامعه مثل بدحجابی مثل اختلاس، مثل حقه و کلک، جامعه دچار معصیت می شود، مثل ربا و رشوه. اگر یک جامعه ای در مقابل این ناهنجاری ها بی تفاوت بود این جامعه راکد و ساقط است. من از خودم نمی گویم. امیرالمؤمنین فرمود این جامعه میت الاحیاء است. تعبیر این است. من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو میت بین الاحیاء جامعه ای که هیچ منکر و معروف برایش حساسیتی ندارد. مهم نیست کی حجاب دارد کی حجاب ندارد، کی دروغ می گوید کی راست می گوید هیچ تفاوتی برای مردم نکند بی تفاوتی در مقابل گناه باعث می شود گناه عادی بشود. وقتی عادی شد این جامعه می شود جامعه ی مرده و می شود راکد و یواش یواش حضرت فرمود می شود جامعه ی ساقط. این تعبیر امیرالمؤمنین است که فرمود سلط بعضهم علی بعض و نزعت منهم البرکات برکت از این جامعه گرفته می شود، آدم های بد حاکم می شوند و در یک کلمه فرمود ما لهم من ناصر فی الارض و لا فی السماء دیگر کسی اینها را یاری نمی کند.

آقایان عزیز خواهران گرامی!

     این بحث که عبارة اخرای بحث امر به معروف و نهی از منکر است که قیام امام حسین یکی از اهداف اصلی اش همین بوده امروز کار از این قصه گذشته است یعنی بحث منکر و گناه در جامعه نه تنها عادی شده بلکه قداست شکنی شده است. یعنی مثلا من میگویم موسیقی بد است اینکه کسی آمده در خیابان و نوار مبتذل گذاشته است. در یک تالاری عروسی است زن و مرد مختلط هستند این منکر است اما شما امروز موسیقی را در قبرستان می بینید. یعنی آلات موسیقی کنار قبر میت می آید جایی که گفته اند عبرت بگیرید، اشک بریزید، یاد قیامت کنید. می بینید کنار قبور تار و تنبک و اینها هست و می خوانند. این خطر است. شما یک وقت می روید دریا بدحجاب می بینید خب گناه است اما در حرم حضرت معصومه و امام رضا می بینید!! این می شود ورود گناه به عرصه های مذهبی. آن وقت این خطرش بیشتر است. این ضررش بیشتر است. یک وقت شما می گویید رفتیم ترکیه اینطور بود، رفتیم دبی اینطور بود یا فلان کشور اما یک وقت می گویید من در خیابان منتهی به حرم، در صحن امام رضا، در مسجد .. اینها خطر است که افراد متدین سرقت می کنند. نمی گویند دزدی می کنیم می گویند اختلاس. افرادی با چهره ی مذهبی در جامعه ظاهر می شوند که صدایش در می آید که فلان خطا را کرده است. این چند جانبه لطمه می زند هم به دین مردم لطمه می زند، هم به دنیای مردم و لذا خیلی باید حواس جمع باشد این داستان بی تفاوتی نسبت به جامعه اتفاق نیفتد. البته فرافکنی هم خوب نیست. اینکه یک نفر بگوید آقا! قوه ی قضاییه … هر کسی به اندازه ی خودش. آقای راننده تاکسی اگر خطایی می کند شما بگو. بنده خطا می کنم کاغذ بده بگو حاج آقا اینجا اشتباه کردی. یک کاسب گران می فروشد تذکر بدهید. من که میگویم منکر الزاما منظورم بدحجابی نیست. آن هم یک مثال است. مثالی که خودش را زیاد نشان می دهد ولی عروسی می روی، عزا می روی، فامیل دارند معصیت می کنند لذا حساسیت نسبت به گناه اینخیلی مهم است در جامعه.

moharram-imam-hosain
متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

     وجود مقدس نبی مکرم اسلام یک روایتی دارند خیلی جالب است. فرمودند کلمه ی لا اله الا الله باعث نجات انسان است. ما دو قلعه داریم کسی که در قلعه رفت خطری نیست. الان در بیابان گرگ باشد سگ باشد شغال باشد کسی که در قلعه می رود و در را می بندد که دیگر خطری نیست. گرگهای اطراف شما هست مثل شیطان، نفس و .. اگر رفتید در دو قلعه کلمة لا اله الا الله حصنی یکی قلعه ی توحید است دوم قلعه ی ولایت است که روایت می فرماید ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام حصنی. کلمه ی توحید حصن است و انسان را نجات می دهد مگر اینکه به آن استخفاف بشود. این «مگر» مهم است. فرمود الا ما لم یستخفوا بحقها مادامی که مردم لا اله الا الله را خوار نکنند، تحقیر نکنند. این همان است که پیغمبر اکرم هم گاهی به اصحابش می فرمود که من از بعد از خودم می ترسم انی اخاف علیکم استخفافا بالدین. می ترسم دین برای مردم خفیف بشود، سست بشود. یعنی رشوه عادی بشود، ربا عادی بشود، رابطه با نامحرم عادی بشود، دروغ عادی بشود، کم فروشی عادی بشود اگر عادی شد هر چیزی عادی شود قبحش می شکند یعنی مدتی که گذشت خیلی طبیعی می شود گاهی اصلا ارزش هم می شود. بعد سؤآل کردند یا رسول الله! استخفاف یعنی چه؟ و ما الاستخفاف بحقها. مگر لا اله الا الله را هم کسی خوار می کند؟! فرمود بله. یظهر العمل بمعاصی الله فلا یُنکَر و لا یغیر. خوار شمردن لا اله الا الله این است که در یک جامعه ی لا اله الا الله گو یعنی مسلمان، منکر انجام شود نه کسی نهی کند نه تغییر بدهد. دوتا بحث است ما همیشه روی نهی از منکر صحبت کرده ایم نه تغییر منکر. نهی از منکر یعنی بگو این کار را نکن. اما تغییر منکر غیر از نهی از منکر است. وقتی دولت اعلام کند کسی با آرایش و مثلا بدحجاب حق ندارد سر کار اداری، این می شود تغییر منکر. اصلا اگر تغییر منکر صورت گرفت کار به نهی از منکر نمی رسد. خیلی از اوقات تغییر منکر خودش زمینه ی منکر را برمی چیند. آقا این دانشگاه است این هم ضوابطش است. نمی شود مثلا با بلوز شلوار آمد بلکه باید مانتو داشت، نمی شود مانتو جلو باز داشت. این قانون دانشگاه است. مثال عرض میکنم ها. آقا این نیروی انتظامی است کارش چیزهای مختلفی است. یک اینکه کسی حق ندارد در ماشینش کشف حجاب کند. آن وقت این دیگر لازم نیست من تذکر بدهم به این می گویند تغییر منکر. تغییر با نهی فرق می کند.نهی مقدمه است. تغییر مهم است. که بشود در یک جامعه ای به گونه ای عمل کرد که … آقا مثلا عرض می کنم می گویند اموال یک مسؤول وقتی می آید و می رود نباید افزایش غیر معمول پیدا کند بله یک حقوقی دارد ما هم امسالمان با سال قبلمان فرق می کند اما نه اینکه مثلا یک مسؤولی با هزار تومان بیاید با چند میلیارد برود خب معلوم است این وسط یک اتفاقی افتاده است!! اگر این قانون اجرا شد این خودش می شود تغییر منکر. یعنی اجازه به مسؤولین نمی دهد که دست یازی به بیت المال داشته باشند. و همینطور جلو بروید. و لذا خیلی مهم است اینکه در روایات ما تأکید فراوان است که خدا از مؤمن ضعیف بدش می آید. ببینید نمی گوید کافر، می گوید مؤمن ضعیف. مؤمن ضعیف کیست؟ کسی که حساسیت به منکر ندارد. بی تفاوتی نسبت به جامعه یک خطر جدی است و دوره ی امام حسین هم این اتفاق افتاد. شما نگاه کنید اباسعید خدری یک آدم متدینی است. یک صحابی پیغمبر است. سابقه ی جنگهای پیغمبر را دارد، سابقه ی صفین دارد، سابقه ی نهروان دارد، هزار و خرده ای روایت از او نقل شده است اما نشسته و برایش مهم نیست که دارند ظلم می کنند در جامعه به امام حسین هم می گوید شما هم نرو عراق لا تخرج الی العراق. عبدالله بن عمر و خیلی از شخصیتهایی که شبهای قبل نام بردیم از اینها امام به اینها می گوید بابا! در جامعه منکر دارد انجام می شود، دارد خطا صورت می گیرد. من شبهای قبل هم گفتم حالا ما گاهی می گوییم شرابخواری یزید و فلان. اینها نیست اینها یک بخش کار است بخش اصلی کار خود یزید است که نامشروع است. دارد سلطنت درست می کند دارد خلافت را از بین می برد، بدعت می گذارد. این باید باهاش مبارزه بشود لذا امام فرمودند جدم رسول خدا فرمود من رآی سلطانا جائرا اگر کسی یک سلطان جائری دید که دارد ظلم می کند، حلال را حرام و حرام را حلال می کند، و ساکت باشد این جایش جهنم است. پس یکی از عوامل انحطاط، سکوت در مقابل خطا در جامعه است. یکی از عوامل رشد و ترقی، حساسیت در مقابل گناه در جامعه است. مقام معظم رهبری در یک فرمایشی فرمودند بگویید، فقط بگویید. یک بار، دوبار، سه بار، فراوان. گفتن اثر دارد. گفتند تذکر لسانی. ما که نمی گوییم بگیرید، بزنید فقط گفته بشود. وقتی این خانم دید پنج نفر در خیابان به او گفتند جای ششم حجابش را درست می کند. وقتی دید این آقای کاسب ده نفر به او گفتند آقا داری گران می دهی، این قیمتش را پایین می آورد. بله در روایت داریم کسانی این کار را بکنند که سه تا شرط دارند. این مهم است. یعنی کسی در جامعه برای برخورد با منکر برخیزد و برخورد کند که سه ویژگی داشته باشد. خب معروف و منکر را شناخت داشته باشد که آن جای خودش. این روایت از امام صادق است. فرمود اول اینکه عامل بما یأمر و تارک لما ینهی عنه. خودش عامل باشد نه اینکه

ببری مال مسلمان را و چو مالت ببرند

بانگ و فریاد برآری که مسلمانی کو

آن حرف اثر نمی کند. بنده اگر قرا شود خودم مثلا اهل یک مستحبی نباشم ولی به شما بگویم انفاق کن، اصلا تأثیر نمی کند اگرچه شما ندانید من عمل می کنم یا نه، اثر کلام گرفته می شود لم تقولون ما لاتفعلون. اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم صریح قرآن است. عامل باشد به آنچه که امر می کند و تارک باشد از آنچه که نهی می کند.

     دوم رفیق بما یأمر و عما ینهی. این خیلی مهم است. خدا حفظ کند آقای قرائتی را می فرمود ما زمان طاغوت که تهران می خواستیم برویم این راننده ها موسیقی می گذاشتند و نماز هم نمی ایستادند ما هم می خواستیم نماز بخوانیم این یک واجب و هم نمی خواستیم موسیقی گوش کنیم این یک منکر. ایشان می فرمود من از همین قم که حرکت می کردم یک دویست گرم تخمه می گرفتم و یک قوطی کوچک سوهان هم می گرفتم می رفتم بغل راننده می نشستم. تخمه را بغلش می گذاشتم و سوهان را هم برایش باز می کردم و یک مقدار هم با او حرف می زدم بعد نماز که سهله هر کجا می گفتم می ایستاد. موسیقی را هم می گفتم خاموش کن با هم حرف می زنیم. جلوی دوتا منکر را میگرفتم با دویست گرم تخمه و صد گرم سوهان.

     این مهم است. این تعبیری که دارد رفیق بما یأمر و رفیق عما ینهی این خودش کار را چند برابر می کند. گاهی مثلا شما همین خانمی که بدحجاب وارد حرم می شود کافی است یکی از این خادمها بگوید می خواهید گاهی که قم تشریف می آورید خادم باشید؟ ما شما را در فلان جا قرار بدهیم، صفهای نماز را تنظیم کنید؟ همین که به او شخصیت می دهید خود به خود درست می شود این خیلی مؤثر است تا شما بگویید روسریت را جلو بکش یا خجالت بکش و … گاهی اوقات مسؤولیت دادن خود پیغمبر این کار را می کرد. به افرادی مسؤولیت می داد که آن مسؤولیت او را می ساخت. خود امیرالمؤمنین را در سیره شان ببینید.

     سوم عادل فیما یأمر و عما ینهی عادل هم باشد. ممکن است بعضی چیزها منکر نیست و اشکال نداشته باشد. آخه بعضی اوقات ما در امر به معروف و نهی از منکر انصاف نداریم فرمود اگر کسی این شرایط سه گانه را داشت وارد این عرصه شود. عمل، رفاقت و عدالت.

     این را هم به شما عرض کنم منکر و معروف کیلویی و کش و منی نیست. اینکه بگوییم این بزرگ است، این کوچک است این فلان است. دیروز خانمی می گفت در مترو در تهران بعضی ها می آیند حجاب ندارند. می گفت من به خانمی که روسری نداشت. بدحجابی یک بحث است بی حجابی جرم است. گفتم خانم حجابت را درست کن! گفت خیلی زرنگی برو جلوی دزدها را بگیر!! خب این فرافکنی است. من دیشب هم یک جایی گفتم که مثل این است که کسی سرما خورده است برود دکتر بگوید من سرما خوردم. دکتر بگوید برو بابا، مردم سرطان دارند تو دنبال سرماخوردگی هستی. خب بابا من سرما خوردم باید خوب بشوم اونی هم که سرطان دارد باید خوب شود. کسی که دزدی کرده در مملکت را که من نمی توانم جلویش را بگیرم. من حریف او نمی شوم او قاضی و قوه ی قضاییه و آدمهای کله گنده می خواهد که با او برخورد کنند من که نمی توانم جلوی آن نماینده ی مجلسی که مثلا اینقدر ماشین را احتکار کرده بگیرم یا فلان قاضی و مسؤولی که مال فرهنگیان را بالا کشیده است. خب چه کار از من برمیاد اما شما را می توانم تذکر بدهم. حیطه و محدوده مهم است. هر کسی در دایره ی کاری خودش. ببینید من یک چهار پنج مثال برای شما بزنم چون ما دو جور منکر داریم؛ منکر فردی و منکر اجتماعی. امام حسین با یک منکر اجتماعی برخورد کرد به نام یزید. خب وارد کار شد. اما منکر فردی گاهی شخصی است. من مثالهایی که می زنم دقت کنید که امیرالمؤمنین علیه السلام به افراد مختلف به نوع کارشان تذکر می داد. مثلا ایستاده بود اصحاب هم دورش را گرفته بودند یک خانمی آمد رد شود. یک مرتبه اینها شروع کردند به آن خانم نگاه کردن. حالا من می گویم شاید آن خانم حجابش خوب نبوده است. دوتا بحث است یکی به خانمها می گوییم حجابت را درست کن به شما می گوییم نگاه نکن. قرآن به مؤمنین میگوید نگاه نکنید. حضرت رو کردند به اینها گفتند همسران شما هم مثل همین هستند امرأةٌ کإمرأة شما فکر کردید این چیزی دارد که زنهای شما ندارند. این لباسش بیشتر و شیک تر است. بروید نزد همسرانتان. یک تذکر در مورد یک نگاه غلط دادند. خب بابا یک نگاه به نامحرم جرمش چقدر است نسبت به یک اختلاس. حالا همین امیرالمؤمنین استانداری دارد که اختلاس کرد منذر بن جارود چهارصد هزار درهم مال بیت المال را بالا کشیده است. خب آقا بگوید ما برویم سراغ دانه درشتها حالا این رفیقهای ما یک نگاهی به یک زنی بکنند. نه. به اینها می گوید، او را هم عزلش می کند، زندانش می کند، پول را هم ازش می گیرد، شلاقش هم می زند. آن یک منکر است این هم یک منکر است. هر چیزی جای خودش.

moharram-rafiei
متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

     یک بچه ی اول ابتدایی دو ضرب در دو می خواند و یکی هم درسهای انتگرال و ریاضی و تانژآنت و کتانژانت. هر کسی جای خودش نمی شود به او بگویید درسهای تو ارزش ندارد، آن برای خودش ارزش دارد این هم برای خودش. ببینید ما نباید منکرات را طبقه بندی کنیم، بله درجه دارد اما انتخاب کنیم. منکر منکر است. امیرالمؤمنین علیه السلام آمده عیادت مریض. کسی بود که وضع مالیش خوب بود و خانه ی بزرگی دارد. به نام علاء بن زیاد. آدم خوبی است. خیلی خانه اش بزرگ بود. آقا فرمود این خانه خوب است ولی سه تا کار در آن بکن. یکی صله ی رحم که فامیلها بیایند از این خانه استفاده کنند. می تواند در این خانه مجلس گرفت عروسی گرفت، عزا گرفت. دوم مهمانداری کن. گاهی آدمهای غیر فامیل را هم در آن دعوت کن. سوم حقوق واجبش را بده. عیب ندارد خانه ی خوب ساختی نوش جانت. اما خمسی زکاتی چیزی. همین آدم برادری دارد او هم طور دیگری دارد منکر انجام می دهد. او رفته در قبر می خوابد. این خانه دارد دو سه هزار متر مثلا. او رفته در قبر می خوابد. آقا سراغ او هم رفت. گفت بلند شو خجالت بکش. آی دشمن نفس خودت. این چه کاریه می کنی؟! یعنی علاء بن زیاد منکرش بی توجهی به فقراء است و عاصم بن زیاد مشکلش یک نوع زهد غلط است. زهد غلط هم داریم دیگه آدمهایی که وسواسهای بیخود در جامعه دارند. بابا این اسلامه میگوید قاعده ی سوق!! یه آقایی آمده بود می گفت من هیچ کجا از قصابی ها نه گوشت می خرم نه مرغ، من شک دارم که این ذابح ها بسم الله می گویند یا نه!! گفتم تو می دانی همه ی مراجع قم از همین قصابی ها و مغازه ها گوشت و مرغ می خرند. گفتم یعنی تو از آیت الله العظمی مکارم حساس تری؟!

     خدا حفظ کند همه ی مراجع ما را. ما یک وقتی مکه ی مکرمه بودیم آیت الله العظمی مکارم تشریف آوردند وارد مسجد الحرام شدند. همینطور طبیعی کفشهایشان را در جاکفشی گذاشتند. یک آقایی در پاهایش پلاستیک کرده بود. من به او گفتم، گفت این کف مسجد الحرام است اعتبار ندارد، اینها نمی شویند، خون می ریزد و … گفتم نگاه کن این آیت الله العظمی مکارم مرجع تقلید است تو یعنی از او نسبت به دین حساس تری؟!

     در مکه ی مکرمه من گاهی مشرف می شوم آدم هست گوسفند می خرد روی موتور می گذارد یواشکی می برد ذبح کند. می گوید این کشتارگاهها خارج از منا است من باید خودم بگیرم ببرم در منی!! خب اینها را اگر بگیرند زندان می کنند. جرم است. با یک مکافاتی … خب بابا! قرآن کریم می فرماید من حیث افاض الناس هر کار همه ی مردم می کنند شما هم بکنید. فتوای همه ی مراجع است تقریبا با یک تفاوت کمی. الان همه می روند عرفه همه می روند منا. این حساسیتها گاهی درست نیست.

     من چند مثال خدمت شما می زنم ببینید برخورد با منکر چطور است. خود امیرالمؤمنین یک روز آمدند در خانه دیدند یک گونی در خانه است. بلافاصله قنبر را خواستند. فرمودند این چیست؟ گفت آقا اینها طلا و نقره و اینها است. فرمودند برای چی در منزل من آمده است؟ گفت من و زازان (یکی از ایرانی هایی که در کوفه بود و از علاقه مندان به امیرالمؤمنین است و کسی است که صدای خوبی داشت. یک وقت داشت آواز می خواند. آقا به او فرمودند صدایت خیلی خوب است قرآن بخوان، گفت بلد نیستم. من اصلا عربی بلد نیستم. آقا در آغوش گرفتش و لبهای مبارکش را روی لبهای این گذاشت و این حافظ قرآن شد. البته این کارها را گاهی ائمه انجام می دهند که بگویند می شود نه اینکه قرار باشد همه ی مردم را اینطوری حافظ قرآن کنند مثل کربلایی کاظم. در حالی که همان زمان آیت الله العظمی بروجردی داشت قرآن حفظ می کرد از راه عادی. شما توقع نداشته باشید همه به طور غیر عادی کارها درست شود. یا همه ی مریضها پشت پنجره فولاد شفا بگیرند و بیمارستانها تعطیل شود و دکترها بی کار. این را می گویم که وقتی این داستانها را می گویی بعضی دنبال این طور کارها می گردند) اینها را آورده ایم شما استفاده کنید بالاخره شما رییس حکومت هستی و حقی داری. آقا فرمود قنبر اگر گونی آتش در خانه ی علی می انداختی بهتر ازاین بود. سریع ببر. اجازه نداد. یعنی با منکر در خانه خودش که اینها انجام دادند با اونی که در خانه ی دیگری بود یا اونی که در رأس کار بود فرق نمی گذارد. همین آدم دارد در کوچه های مدینه می رود دختربچه دارد گریه می کند. می آید کنارش می پرسد چی شده؟ حساس است. می دانید من چه می گویم؟ ما باید در جامعه حساس باشیم. بی تفاوتی گناه بزرگی است. دخترجان چرا گریه می کنی؟ گفت اربابم به من گفته خرما بخر خریدم بردم خانه میگوید خوب نیست برو پس بده. آمدم پس بدهم مغازه دار پس نمی گیرد. من هم بروم خانه کتک می خورم. گفت بلند شو. آوردش در مغازه از مغازه دار خواهش کرد، حالا آن مغازه دار آدم بی ادبی بود یک مشتی هم به سینه ی آقا زد. آقا فرمود من این مشت را هم تحمل می کنم به خاطر خدا اما رفتارت را اصلاح کن، این بچه اگر برگردد خانه اذیتش می کنند، از او پس بگیر. یعنی گریه ی یک دختربچه حساس است روی اختلاس منذر بن جارود هم حساس است. اینطور نیست که ما بخواهیم در برخورد با منکرات موردی عمل کنیم. نه، قنبر عاشق امیرالمؤمنین است خیلی هم به آقا علاقه دارد، شهید راه محبت به حضرت امیر است، یکی شراب خورده بود آقا فرمود به او 80 ضربه شلاق بزن. ایشان هم می زد، یک دو سه چهار هشتادتا شد 83 تا. سه تا اضافه زد. آقا به آن شخص فرمود بلند شو. شلاق را به دستش داد گفت سه تا را به قنبر بزن!! سه تا اضافه زدی!! حضرت امیر با کسی تعارف ندارد. آقا قنبره با همه ی جایگاهت سه تا اضافه زدی.

     ما اگر در مسائل مربوط به گناه در جامعه گفتیم چهارتا مو بیرون باشه که اشکال ندارد، چهار نفر هم فلان خطا کردند که عیب نداره، رشوه هم گرفتیم و دادیم عیب نداره، هی گفتیم عیب نداره عیب نداره قصه همان کشتی است که یک سوراخ دو سوراخ … این کشتی زیر آب می رود و غرق می شود. پس یک عامل مهم رشد و ترقی جامعه، حساسیت در مقابل منکر است. بی تفاوتی در مقابل منکر جامعه را راکد و بعد هم ساقط می کند. حساسیت در مقابل ناهنجاری در جامعه به جامعه رشد و ترقی می دهد و لذا در روایات ما اینقدر تند برخورد شده است. خود قرآن کریم لعنت می کند احبار و ربانیون را که منظور از ربانیون علمای مسیحی است و احبار علمای یهودی. می گوید لعنت خدا بر اینها که اینها سکوت کردند در مقابل منکری که فعلوه در جامعه صورت می گرفت.

     جالب است من یک روایت از امام صادق دیدم ذیل آیه ی لعن الذین کفروا لعنت خدا بر دانشمندان یهود و مسیحی. بعد هم خدا می گوید لعنت به زبان داود و حضرت عیسی. لعنت خدا بر اینها چون در مقابل منکر سکوت کردند. از امام صادق روایت دارد فرمود خودشان منکر مرتکب نمی شدند فقط درچهره ی کسی که منکر مرتکب می شد لبخند می زدند و تأیید می کردند. قوم شعیب چرا از بین رفت؟ همه که خلافکار نبودند. شما در قرآن نگاه کنید در مورد پی کردن ناقه صالح، عقر آمده عقروا هم آمده است. شتری که حضرت صالح از کوه بیرون آورد به عنوان معجزه یک نفر آن را کشت ولی قرآن می گوید فعقروها همه کشتنش. یک جا می گوید عقر. از امام صادق سؤال کردند بالاخره عقر یا عقروا؟ یکی او را کشت یا همه؟ آقا فرمود یک جوان او را کشت و معجزه ی خدا را از بین برد اما چون بقیه هم تماشا می کردند قرآن می فرماید فعقروها. یعنی گناهی که بقیه در مقابلش سکوت کنند در آن شریک هستند. و لذا در داستان کربلا هم همینطور است. در داستان کربلا ما فقط قاتلین را لعن نمی کنیم ساکتین را هم لعن می کنیم. خطرناک است. اگر دروازه ی کوفه حساسیت نشان داده بودند، … من یک آماری گرفتم از کسانی که مخالف بودند با یزید، جالب است مثلا عایشه مخالف است، مروان مخالف است، عبدالله بن عمر مخالف است، عبدالله بن زبیر مخالف است، مسورة بن مخرمه که داستانش را می گویم. خیلی هستند. کم نیست آمار مخالفین یزید. اصلا نامه زدند. عایشه رسما نامه زده و اعتراض کرده. اما حرکتی نشان نمی دهند. مخالفت بدون حرکت که کافی نیست. اگر مردم در خانه می نشستند مرگ بر شاه میگفتند که شاه نمی رفت. آمدند در خیابان گفتند. حساسیت در مقابل گناه باید در جامعه خود را نشان بدهد. هر کسی به اندازه ی خودش به اندازه ی وسعش به اندازه ی توانش. بنده ممکن است به همکار خودم بگویم روایت را که می خوانی غلط است، درست بخوان. یا یک طلبه به بنده بگوید این جمله که گفتی اشتباه است. یک کاسب به کاسب، یک خانم به خانم. هر کس با سنخیتی که دارد این خودش به جامعه رشد و تعالی می دهد. ان شاء الله خداوند به همه ی ما توفیق حساسیت در مقابل همه ی واجبات و ترک منکرات را عنایت بفرماید و ان شاء الله خدا منکرات در جامعه ی ما به ویژه بدحجابی را ریشه کن بفرماید.

ya-hosain-moharram
متن سخنرانی دکتر رفیعی – شب چهارم محرم 98

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

بعضی شعرها ماندگار می شود. یک نوجوان در کربلا یک شعر خواند ماندگار شد.

کرم کن بیا دست من را بگیر

امیری حسین و نعم الامیر

به شبهای تارم تو نوری حسین

به جنت تو رمز عبوری حسین

یک باب بهشت به نام امام حسین است. روایت در سفینة البحار است. باب الحسین. رمز عبور از بهشت است

به شبهای تارم تو نوری حسین

به جنت تو رمز عبوری حسین

بیا و شب اول قبر من

ببین ما جمع شدیم در این مسجد دور هم اشک می ریزیم. یک درخواست داریم.

بیا و شب اول قبر من

بتابان در آن خانه نوری حسین

تو نوری و من سائلت ای منیر

امیری حسین و نعم الامیر

تو نوری و من سائلت ای منیر

امیری حسین و نعم الامیر

آقای من

بیا و به من روح عرفان بده

بیا بر دل مرده ام جان بده

پذیرایی ام کن به آب فرات

و یک جرعه اش را به مهمان بده

بده باده ای بر دل مستجیر

امیری حسین و نعم الامیر (2)

تو هستی امیر و شه بی نظیر

امیری حسین و نعم الامیر

الا روی نی دین حق را سفیر

امیری حسین و نعم الامیر

هرچه دشمن دارد فکر می کند این کیه؟ چرا اسمش را نمی گوید؟ فقط می گوید امیری حسین و نعم الامیر.

خدا کند وقتی در قبرتان می گذارند می آید می گوید من اسمک؟ بگویید امیری حسین و نعم الامیر. وصیت کنید وقتی در قبرتان می گذارند به شما این را بگویند امیری حسین و نعم الامیر. اسمش را نگفت اما یک شناسنامه ی دیگر هم داشت

امیری حسین و نعم الامیر      سرور فؤاد البشیر النذیر

باز منتظرند بابا این کیه؟ گفت

علی و فاطمه والداه          و هل تعلمون له من نذیر

با اسم من کار نداشته باشید. من آقایم حسین است بابایش امیرالمؤمنین است مادرش زهرای مرضیه است. وقتی روی زمین افتاد از حرصی که داشتند کاری که با این کردند با بقیه ی شهدا نکردند. سرهای شهدا بعد از شهادت جدا شد اما سر این را جدا کردند پرتاب کردند سمت خیمه. مادرش سر را برداشت به سینه چسبانید یا ثمرة فؤادی و یا قرة عینی نور چشمم عزیزم. سر را برداشت آورد مقابل دشمن گذاشت گفت چیزی که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم. ابی عبدالله از خیمه بیرون آمد اشک در چشمانش حلقه زد چه یارانی دارند. کمند اما گلند. کمند اما به دنیا می ارزند. فرمود یا امة الله ارجعی مادر برگرد برگرد خدا صبرت بده.

یا اباعبدالله! چه مهربانانه این زن را برگرداندی! اما عصر عاشورا خواهرت را اینطور برنگرداندند. با تازیانه از بدن تو جدا کردند. با تازیانه و توهین او را به خیمه ها برگرداندند. انظر الی عمتی المضروبه.

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجات الامه.

خدایا درظهور آقایمان تعجیل بفرما.

عاقبت ما ختم به خیر بگردان.

بیماران ما لباس عافیت بپوشان.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *