ناقوس ها به صدا در می آیند

معرفی کتاب | ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند

خانه / پیروان عترت / کتابخانه پیروان عترت / معرفی کتاب | ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند

کتاب «ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند» شما را به خوانش بی‌وقفه و بدون تعلل این کتاب که به قلم ابراهیم حسن بیگی نگاشته شده دعوت می‌کند، این کتاب توسط انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده و …

معرفی کتاب | ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند

کتاب «ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند» شما را به خوانش بی‌وقفه و بدون تعلل این کتاب که به قلم ابراهیم حسن بیگی نگاشته شده دعوت می‌کند، این کتاب توسط انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده و تنها ظرف سه روز از چاپ اول به چاپ دهم رسید.

«کتاب ناقوس ها به صدا درمی آیند» رمانی است درباره امام علی علیه السلام، این رمان از کلیسایی آغاز می شود که مردی تاجیک برای فروش کتابی که پیدا کرده به نزد کشیش کلیسا می رود. این کشیش عاشق کتاب های خطی و قدیمی است. با دیدن این کتاب علاقه مند به ارزش تاریخی کتاب می شود، اما پس از خواندن کتاب به ارزش حقیقی کتاب یعنی همان شخصیت امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) پی می برد و با آشنا می گردد. بخش های کتاب به ترتیب با عنوان یکم تا یازدهم از یکدیگر تفکیک شده است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

کشیش روی صندلی لهستانی نشست و گفت: «از سر و وضع این خانه پیداست که تنها زندگی می کنی. هرچند اگر زنی هم داشتی, حاضر نبود با تو در اینجا زندگی کند».

جرج خندید و گفت: «آفرین پدر درست زدی به خال! چون زنم ماه هاست که ترکم کرده رفته خانه اقوامش. می گفت:« کتاب ها هووی او هستند؛ بنابراین مرا با همسرانم در این حرمسرا تنها گذاشت و رفت».

بعد انگشت دستهایش را در هم گره زد و گفت: «از این حرف ها بگذریم… چند روز پیش که از مسکو زنگ زدی و گفتی یک کتاب قدیمی پیدا کرده ای کنجکاو بودم آن را ببینم. به خصوص که گفتی موضوعش درباره علی است. حالا حرف بزن که از چای و پذیرایی هم خبری نیست.»کشیش چشم از کتاب ها برداشت و گفت:من اگر در بیروت کلیسایی داشتم,چند نفر از مومنان را می فرستادم به منزلت تا برای رضای خدا، دستی به سر و گوش همسرانت بکشند و تعداد زیادی از آنها را دور بریزند».

جورج گفت: «حضرت ایوانف, همان امام علی که تو برای صحبت درباره اش پیش من آمده ای در سخنانی به ما می گوید: چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، ناسپاس ها را از خود دور سازید، این کتاب ها نعمت های پروردگارند پدر.»

کشیش گفت: «چه جمله زیبایی بود این کلام علی … و چه قدر هم شبیه یکی از جملات عیسی مسیح است.»

جرج گفت: «کلام همه پیامبران و عدالت خواهان جهان شبیه کلام امام علی است. برای همین است که نام کتابم را گذاشته ام: امام علی صدای عدالت انسان.»

کشیش گفت: «برای همین امروز پیش تو هستم,تا درباره علی بیشتر بدانم.»

جرج گفت: «برای شناخت علی باید به وجدان خودت مراجعه کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خود دور کنی. علی را با هیچ کس قیاس نکنی جز با خودش.» کشیش به چشم های جرج خیره شد و پرسید: «اول به من بگویید چگونه با علی آشنا شده اید و چه شد که درباره او کتاب ها نوشتید؟ در حالیکه شما یک مسیحی هستید؟»

کتاب ناقوس ها به صدا درمی آیند/ صفحه 73 و 74

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *