پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه نماز می‌خواند و چه ویژگی‌هایی داشت؟

خانه / مطالب و رویدادها / پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه نماز می‌خواند و چه ویژگی‌هایی داشت؟
در روایات به چگونگی بجا آوردن نماز توسط رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اشاره شده است؛ که برای نمونه به ذکر مواردی بسنده می‌شود:
1. امام علی(علیه السلام): «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) موقع گفتن تکبیرة الاحرام و همچنین هنگام گفتن تکبیر براى رکوع و نیز هنگامى که سر از رکوع برمی‌داشت، دست‌ها را تا برابر گوش‌ها بلند می‌کرد».[1]
2. امام على(علیه السلام): «هرگاه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نماز حالت “خمیازه” دست می‌داد، دست راستش را جلو دهان می‌گرفت».[2]
3. امام علی(علیه السلام) به محمّد بن أبی‌بکر نوشت: مراقب رکوع و سجودت باش؛ زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) – که نمازش را کامل‌تر از همه انجام می‌داد و بهتر از دیگران مراعات می‌کرد – وقتی به رکوع می‌رفت سه بار می‌گفت: «سبحان ربّى العظیم و بحمده» … و وقتی به سجده می‌رفت، می‌گفت: «سبحان ربّى الاعلى و بحمده».[3]
4. همچنین به او نوشت: وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از رکوع بلند می‌شد، می‌گفت: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ اللّهُمّ لَکَ الْحَمْدُ مِلْ‏ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مِلْ‏ءَ أَرْضِکَ وَ مِلْ‏ءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَیْ‏»؛[4] خداوند ستایش کسى را که او را ستود بشنود و اجابت کند، خدایا! تو را سپاس و ستایش به حجم آسمان‌ها و زمینت، و حجم هر چه که خواهى».
5. امام باقر(علیه السلام): «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نماز “بسم الله الرّحمن الرّحیم” را آشکار می‌کرد و صدایش را به آن بلند می‌نمود».[5]
6. امام باقر(علیه السلام): «دو نفر از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در کیفیت قرائت نماز آن‌حضرت اختلاف کردند، براى روشن شدن آن به ابىّ بن کعب نامه نوشتند که رسول خدا چند بار در نماز مکث می‌کرد؟ او پاسخ داد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حال قرائت دو جا مکث می‌کرد: یکى پس از فراغت از فاتحة الکتاب، و دیگرى پس از پایان یافتن سوره».[6]
7. امام صادق(علیه السلام): «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نماز صبح سوره‌هایى مانند “عمّ یتسائلون” و “هل اتیک حدیث الغاشیة” و “لا اقسم بیوم القیامة” و مانند آن‌را می‌خواند. در نماز ظهر مانند سوره‌هاى “سبّح اسم ربّک” و “و الشمس و ضحیها” و “هل اتیک حدیث الغاشیة” و مانند آن‌را قرائت می‌کرد. در نماز مغرب سوره‌هاى کوتاه‌ترى مانند “قل هو الله احد” و “اذا جاء نصر الله و الفتح” و “اذا زلزلت” را می‌خواند. و در نماز عشاء آنچه در نماز ظهر و در نماز عصر آنچه در نماز مغرب می‌خواند، قرائت می‌فرمود».[7]
8. هشام بن حکم گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: به چه علت در رکوع «سبحان ربّى العظیم و بحمده» و در سجده «سبحان ربّى الاعلى و بحمده» گفته می‌شود؟ آن‌حضرت فرمود: «اى هشام! هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به معراج بردند و در آن‌جا نماز گزارد و متذکر عظمت و بزرگى حق تعالى – که در آن شب دیده بود – شد، بدنش‏ به لرزه افتاد و بی‌اختیار به حالت رکوع در آمد و در آن حال گفت: “سبحان ربّى العظیم و بحمده” و وقتی از رکوع برخاست، به سوى حق تعالى در مقام و جایگاهى بالاتر از حالت قبلى متوجه شد [از ترس و عظمت حق‏] به سجده افتاد و گفت: “سبحان ربّى الاعلى و بحمده”. وقتی این ذکر را هفت بار تکرار کرد حالت خوف و ترس از او زایل شد…».[8]
9. ابو سعید خدرى گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نماز قبل از اشتغال به قرائت‏ «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» می‌گفت.[9]
10. براء بن عازب گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هیچ نماز واجبى را بدون «قنوت» انجام نمی‌داد.[10]
11. محمد بن مسلمه می‌گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سجده این دعا را می‌خواند: « ِ اللَّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ، وَ بِکَ آمَنْتُ، وَ لَکَ أَسْلَمْت‏، سَجَدَ وَجْهِی‏ لِلَّذِی خَلَقَه‏ و صَوَّرَه، وَ شَقَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَه‏، فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِین‏»؛‏[11] خدایا! براى تو سجده کردم، و به تو ایمان آوردم، و تسلیم تو هستم. چهره [و حقیقت] من بر کسى سجده کرد که آن‌را آفرید و تصویرش نمود، و چشم و گوش برایش شکافت، پس مقدس و والاست خداى یکتا که بهترین آفرینندگان است.
برای آگاهی بیشتر نمایه‌های زیر را مطالعه کنید:
«صلوات بر پیامبر در نماز»، سؤال 26982
«روش پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیه السلام) در جمع بین نماز ظهر و عصر»، سؤال 3216
«تشریع نماز قضا در زمان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)»، سؤال 27169

[1]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج ‏1، ص 162، قم، مؤسسة آل البیت(علیه السلام)، چاپ دوم، 1385ق.
[2]. محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏5، ص 416، قم، مؤسسه آل البیت(علیه السلام)، چاپ اول، 1408ق.
[3]. ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏1، ص 246 – 247، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق.
[4]. همان، ص 246.
[5]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج ‏1، ص 20، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[6]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج ‏2، ص 297، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. همان، ص 95 – 96.
[8]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 332 – 333، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[9]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏6، ص 135، قم، مؤسسه آل البیت(علیه السلام)، چاپ اول، 1409ق.
[10]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج ‏2، ص 42، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[11]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ‏8، ص 146، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *