گفتگو با مداح اهل بیت(علیه السلام) حاج صادق آهنگران

خانه / مطالب و رویدادها / مصاحبه و گفتگو / گفتگو با مداح اهل بیت(علیه السلام) حاج صادق آهنگران

آهنگران راه‌اندازی یک دانشگاه برای مداحان را بسیار مهم می‌داند. او تاکید زیادی دارد که شعر و نوحه امروز، باید سخن امروزی بگوید و حرف‌های تازه در خودش جای دهد. او درصدد است، شعار «مرگ بر آمریکا» را با شیوه‌ای تازه بازخوانی کند.

کمتر کسی است که صادق آهنگران را نشناسد. او نه تنها برای مردم دوره دفاع مقدس آشناست که بچه‌های نسل چهارم و پنجم این روزها هم با صدای او آشنایند. نوحه‌های روزهای جنگ او خاطره‌ای دوست داشتنی است که بارها و بارها از تلویزیون و رادیو پخش شده و می‌شود. اما حاج‌صادق بعد از جنگ هم این فضا را رها نکرد و همچنان «بلبل خمینی» باقی ماند.                                                                                                                                                                                                                             untitled-3
باحاج صادق آهنگران درباره خاطراتش، نوحه‌های انقلابی و حماسی، وظیفه امروز هیات‌های عزاداری و مداحان و به‌روز بودن آنها سخن گفته‌ایم. آهنگران راه‌اندازی یک دانشگاه برای مداحان را بسیار مهم می‌داند. او تاکید زیادی دارد که شعر و نوحه امروز، باید سخن امروزی بگوید و حرف‌های تازه در خودش جای دهد. او درصدد است، شعار «مرگ بر آمریکا» را با شیوه‌ای تازه بازخوانی کند.

***
آقای آهنگران! شما سال‌هاست نوحه‌خوانی می‌کنید و نوای شور جنگ را با مداحی و نوحه ترکیب و تلفیق کرده‌اید، کارهای زیادی هم خوانده‌اید؛ به نظر خودتان بهترین کارتان کدام است؟
کاری که ماندگار شد، همین «ای لشگر صاحب‌ زمان آماده باش» و با نوای کاروان است.
اثرگذارترین نوحه‌ای که خواندید چه بود؟
باز هم همین نوحه «آماده‌باش» بود چون الان هم داریم از آن استفاده می‌کنیم. چند تا نوحه از زمان جنگ مانده که الان قابل استفاده است. یکی‌اش همین «ای لشگر صاحب زمان» است. یکی دیگر هم «تا آخرین نفس ما ایستاده‌ایم»  که آخر جنگ خوانده شد و تقریباً کاربردش برای الان هم هست. یکی دیگر هم نوحه «به عشق میر کاروان، به هر زمان و هر مکان، حسین حسین حسین حسین». اینها همه تقریباً آخرهای جنگ بود.
آن موقع به آقای معلمی -خدا رحمتش کند- که شاعر بیشتر کارهای من است، گفتم یک شعری بدهد که فضای شب عملیات را نشان بدهد، چون من شب عملیات می‌خواهم بخوانم که بچه‌ها بروند خط. شعری باشد که با شب عملیات هماهنگ باشد. ایشان پرسید: شب‌های عملیات چه کارهایی انجام می‌دهند. توضیح دادیم که مثلاً یک نفر وصیت‌نامه می‌نویسد، یک نفر فانوسقه‌اش را محکم می‌کند، یک نفر اسلحه‌اش را امتحان می‌کند عده‌ای در حال خداحافظی کردن هستند. اینها را آقای معلمی در بندهای شعر آوردند. این شعر هم روان و هم ریتمیک بود. یعنی ضرب رژه‌ای داشت.

1515673989
آشنایی‌تان با آقای معلمی چطوری بود؟
خداوند تفضلی به ما کرد و ما اول جنگ با ایشان آشنا شدیم. من پیش از آن هم می‌خواندم و اهواز بنده را می‌شناختند. جنگ هم شروع شده بود و در عملیات‌ها که شرکت می‌کردیم، بین راه، سرود می‌خواندم یا بعد از  نماز دعا می‌خواندم. در یک مقطعی تبلیغات سپاه و جهاد با هم یکی شدند. پسر آقای معلمی، حاج سیف‌الله، که الان مدرس و قاری قرآن و استاد دانشگاه هستند آن موقع در جهاد بود. من را دید و گفت پدرم شعر می‌گوید، می‌خواهید برای شما هم بگوید؟ بنده فکر نمی‌کردم اینجا می‌خواهد تاریخ زندگی من با مردی ورق بخورد و پدیده جدیدی به وجود بیاید. واقعا بعد از خدا و اهل بیت(علیه السلام)، همه عزت ما از نفس حاج‌آقای معلمی بوده است. ایشان گفت: سبکی دارید که به من بدهید. یک کاست خیلی خرابی آنجا بود بنده سبک «ای شهیدان به خون غلطان خوزستان» را خواندم و اسم شهدا را هم به ایشان دادم. سه روز بعد آمد دیدم یک نوحه آماده کرده است. آنقدر از این شعر خوشحال شدم. دیدم خیلی نمک دارد.
اتفاقاً همان ایام بود که حسین علم‌الهدی آمد گفت: در هویزه مدت‌ها است که عملیاتی نشده و بچه‌ها خسته شدند. سه‌شنبه بیایید دعای توسلی بخوانیم که از خستگی بیرون بیایند. شب آنجا رفتم. یک اتاقک بود و سی چهل نفر بودند. دعای توسل خواندم و بعدش هم رفتم بالای چند تا پتو و همین نوحه را خواندم. حال خیلی خوبی پیدا شد. به اندازه نیم ساعت بعد از این نوحه، آنها داشتند گریه می‌کردند و در حال خودشان بودند. از آن جمع، شاید سه چهار نفر زنده ماندند و همه‌شان در هویزه شهید شدند. یعنی اولین اجرای شعر آقای معلمی در هویزه بود. شب حسین علم‌الهدی برای هماهنگی عشایر رفته بود آنجا فردی به نام دکتر سیدمحمدعلی حکیم را دیده بود به او گفته بود که فلانی امشب نوحه خوبی خواند و بچه‌ها خیلی حال کردند. دکتر صبح آمد گفت که من با این عشایر دارم می‌روم خدمت امام خمینی(رحمة الله علیه)، تو بیا و این نوحه را جلوی امام خمینی بخوان.
این اولین ملاقات‌تان با حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) بود؟
نه! قبلش با هیئت نماز جمعه اهواز دست‌بوسی‌شان رفته بودم. منتهی فضایی که بروم و با بچه رزمنده‌ها بخوانم اولین بار بود. باورم نمی‌شد. گفتم بابا من کجا و آنجا خواندن کجا؟ گفت چه کار داری تو بیا. روز موعود فرارسید و همه بسیجی‌ها و عشایر بودند. ما را هم گذاشتند که آنجا خواندیم.

untitled-7
نظر امام خمینی(رحمة الله علیه) در مورد شما و نوحه‌هایی که می‌خواندید، چه بود؟
الحمدالله امام نظرشان مثبت بود، چون خودشان در تمام مسائل از جمله شعر، آدم دقیقی بودند. من فکر نمی‌کردم اینقدر دقت داشته باشند. بعد از اینکه شهرت پیدا کرده بودم، شنیدم امام گفتند که به ایشان بگویید شعر حماسی بخوانند. به من پیغام دادند. آخرین بار که من رفتم شعر «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» را در نماز جمعة تهران خواندم. شعر کاملاً حماسی بود منتهی قبلش در نماز جمعه یک متنی به صورت روضه خواندم که مردم چه می‌کنید و از این حرف‌ها. این یک کمی حماسه نداشت. سید احمدآقا خدا رحمتش کند به من گفت که امام رادیو در دستشان بود و داشتند نمازجمعه گوش می‌کردند. تا شما شروع کردید، دست گذاشتند روی زانویشان و گفتند به ایشان بگویید مردم، مردمِ جنگ هستند، مردمِ حماسه هستند. آمدم جماران و گفتم من اگر چیزی بخوانم که امام(رحمة الله علیه) نپسندد، فایده ندارد. بعد آنها گفتند که روحِ امام حتی با یک مصرع تضعیف کننده مردم در شعر، سازگار نیست. متن باید حماسی باشد. یعنی امام(رحمة الله علیه) خیلی دقت داشت.
پیوند بین نهضت کربلا، انقلاب و جنگ چه بود و مداحی و سرود چگونه این پیوند را برقرار کردند و می‌توانند آن را الان محکم‌تر کنند؟
ما هر چه داریم از فرهنگ عاشوراست. یعنی مدیون فرهنگ عاشوراییم. امام(رحمة الله علیه) فرمودند: ما هر چه داریم از محرم و صفر و از سیدالشهدا(علیه السلام) داریم. از زمان شهادت امام حسین(علیه السلام) به بعد، فرهنگ سینه‌زنی، نوحه‌خوانی و حماسه‌خوانی در تاروپود مردم رفته و همین سیر طی شده است. در طول سال‌هایی که به انقلاب رسید بهترین مواقعش، محرم‌ها بود. آن زمان نوار‌هایی پخش می‌شد که اشعارش همه مرتبط با محرم اما در مخالفت با رژیم شاه بود. «کاخت کنم زیر و زبر یابن مرجانه» همه اصطلاحاتی داشت که به یزید و ابن‌سعد برمی‌گشت اما علیه پهلوی بود. انقلاب اسلامی پیوند عمیقی با فرهنگ عاشورا خورده است و تجلی‌اش بیشتر در دفاع مقدس بود. واقعا من که نوحه می‌خواندم، می‌دیدم بچه‌ها عشق به امام حسین(علیه السلام) دارند و بنده هم با این مضمون می‌خواندم. اعتقادات‌شان مشخص بود. سبک خواندن و همگی اشعار مرتبط با فرهنگ عاشورایی بود.

untitled-5
الان جنگ را پشت سر گذاشتیم، به نظر شما تکلیف مداحی و سرود و حتی موسیقی‌های انقلابی برای دوره فعلی ما چیست؟
تکلیف را رهنمودهای دقیق و فراوان امام خامنه ای برای مداح‌ها و سرودخوان‌ها مشخص کرده است. جلسات زیادی گذاشته شده است. اما متأسفانه تعداد کمی از مداح‌ها حرف آقا را گرفتند. الان باید در اشعار هیات‌ها، مسائل فلسطین مطرح شود. باید به موضوعات و مسائل روز پرداخت. الان تاثیرگذاری مداحی بسیار زیاد است. همین که مداحی با کربلا و عاشورا پیوند خورده، از اقبال و توجه مردم برخوردار است به همین دلیل باید از این فضا و مضمون برای بیان مسائل مهم مرتبط با دنیای اسلام استفاده کرد. باید با ترفندهایی ظریف، موضوعات تازه را در اشعار جا داد. مثلاً چرا من خودم وارد موسیقی شدم؟ دیدم با ابزار موسیقی می‌توانم مفاهیم تازه را منتقل کنم. مفاهیمی که دیگر نمی‌شود با آنها سینه زد.
الان متاسفانه آقایی گفته «مرگ بر امریکا» نگوییم! در فکر این هستم که باید شروع کنم «مرگ بر امریکا» را بگویم و مردم را هم در میدان بیاورم. چیزی که امام خمینی(رحمة الله علیه) پایه‌گذارش بود و یکی از اصول جنگیدن ما با استکبار جهانی است. خب! می‌خواهم بگویم «مرگ بر آمریکا» اما ملت که نمی‌توانند با آن سینه بزنند. سینه زدن نماد عزاداری است. این شعر چه ربطی به سینه‌زنی دارد؟ مجبورم این خلأ را که ریتمی داشته باشد با موسیقی پر کنم. اما یک نکته را باید تاکید کنم که اثر مداحی خیلی بیشتر از سرود است. سرود و ترانه و… مخاطب دارد اما هیچ کدام به اندازه مداحی تاثیرگذار نیست.

فکر می‌کنید وظیفه‌ای که امروزه هیات‌های عزاداری و مداحان بر دوش دارند، چه تفاوتی با گذشته کرده است؟
بنده هشت سال دفاع مقدس را دیدم، آن زمان اس‌ام‌اس و موبایل و اینترنت و ماهواره نبود و چنین هجوم فرهنگی از طرف دشمن نشده بود. فضا با آن فضا البته فرق می‌کند، منتهی من آن فضا را دیدم و با این فضای جدیدی که الان وجود دارد، کار خیلی سخت شده است. از طرف دیگر فعالیت فرهنگی دولت ما به نسبت گستردگی هجوم دشمن خیلی ضعیف است. اما با وجود همه این مسائل، سطح جوان‌هایی که الان در این عرصه رشد می‌کنند، بهتر از زمان جنگ است. کسی که در این فضا رشد بکند و مذهبی بار بیاید و روحیه جبهه به او منتقل شود، سطح و پایه‌اش خیلی محکم‌تر از بچه‌هایی است که در گذشته بودند. سطح بچه‌ها الان خیلی بالاتر است. برعکس اینکه می‌گویند جوان‌ها از انقلاب فاصله گرفته‌اند واقعا اینجوری نیست. حتی تحلیل‌شان هم از بچه‌های زمان جنگ بالاتر است، به خاطر امکاناتی که وجود دارد. روشنگری‌های امام خامنه ای هم در بالا بردن سطح جوان‌ها از نظر سیاسی و اعتقادی بسیار موثر است. می‌بینیم که اگر این رهبری نبود و هدایت نبود، هیچ وقت راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن و 13 آبان این‌طوری نبود.
حاج صادق طی جنگِ سخت، نقشش را به خوبی ایفا کرد، الان که جنگ نرم است، جایگاه حاج صادق کجاست؟
من هنوز همان احساس زمان جنگ را دارم منتهی با روش و فضای جدید. یعنی از نظر پیدا کردن محتوا همان روحیه را دارم. اما الان در شعرها باید وضعیت موجود لبنان و فلسطین و اسرائیل مطرح شود. الان بحث وهابی‌ها و تکفیری‌ها و قضایای سوریه است. شاعر باید با ظرافت اینها را در شعر بیاورد تا پیام را برساند. در عین حال باید همان روانی زمان جنگ را داشته باشد. یعنی سطح عموم مردم را ببینیم تا اگر یک شعر حماسی خواندیم هم دکترها و هم آدم‌های روستایی‌ با آن ارتباط برقرار کنند. در جنگ نرم هم باید همین‌جوری جلو آمد به گونه‌ای آدم حواسش باشد ببیند این جمعیت چه می‌خواهند. این مردم با چه چیزی زود ارتباط برقرار می‌کنند. قطعاً فرهنگ عاشورا باز یکی از همان‌هاست. یعنی برای اینکه اهداف مقدس جمهوری اسلامی را پیاده کنیم، سریع‌ترین راه برای ما ازکانال امام حسین(علیه السلام) است. باید رنگ و لعاب بیشتری در سرودهایمان برای امام حسین(علیه السلام) باشد و هر چه می‌خواهیم بگوییم، حول محور سیدالشهدا(علیه السلام) باشد، چون تار و پود مردم با امام حسین(علیه السلام) عجین شده است.

untitled-6
الان ارتباط شما با جوان‌ها و کسانی که دوست دارند مداح بشوند، چگونه است؟
ارتباط خوبی داریم. بعد از اینکه انحراف در مداحی‌ها به وجود آمد و مسیر داشت تغییر می‌کرد، امام خامنه ای و علما وارد شدند و موضع‌گیری کرد و خب از آن موقع خیلی بهتر شده است. جوان‌ها فوج فوج دارند می‌آیند و ما فرصت برپایی کلاس آموزشی برایشان نداریم.
اما الان بین مداحان و ذاکران اهل‌بیت(علیه السلام) با وجود همه چهره‌های قابل احترام و بزرگوار، شاخص و فرد جدیدی نداریم که بحث انقلاب و اهل بیت و محرم و مسائل روز را با سبک جدیدی عنوان کند.
به عنوان یک بزرگتر و پدر، صحبت شما با جوان‌هایی که می‌خواهند قدم به این عرصه بگذارند، چیست؟
انقلاب اسلامی تا اینجا هزینه‌های زیادی داده است چه از نظر مالی و چه از نظر نیروهای انسانی. وقتی جنگ شد، این مردم سختی‌های زیادی کشیدند تا به عزت رسیدند و الان با سربلندی جلوی استکبار می‌ایستند. مسیر طولانی و سختی داشتیم تا به اینجا رسیدیم. جوان‌ها باید روی تاریخ گذشته این سرزمین مسلط باشند. ما در دوران جنگ، حضرت قاسم داریم، علی‌اکبر داریم، زهیر داریم، همه نوعش را داشتیم.

بنا به وظیفه‌ای که شاعرها و به خصوص مداح‌ها برای تبلیغ اسلام و تشیع دارند، چرا یک دانشگاه برای این جماعت و با این موضوع نداریم؟
من برای دانشگاه خیلی تلاش کردم و تا مسیر زیادی هم رفتم. آقای دکتر سنگری که ید بیضایی در این رشته دارند و طرحش را هم ایشان دادند و حتی تا دکترایش هم برنامه‌ریزی کرده بود. بنده مأمور شدم که این قضیه را دنبال کردم. خیلی هم خوب پیش رفتیم اما به جایی رسیدیم که با این قضیه مهم در سطح دو واحد درسی برخورد کردند. مداحی که پشت میکروفن می‌رود از دید ما باید روی آیات قرآن مسلط باشد، به روایت تسلط داشته باشد، ادبیات بداند، هنر بیان مطلب  لازم دارد. تاسیس یک دانشگاه، ضرورت بسیار بالایی دارد و چقدر هم استقبال از آن زیاد است. الان بعضی‌ها می‌روند می‌خوانند همه می‌گویند صدایشان خیلی خوب است اما نه پایة اعتقادی دارند و نه به مسائل دینی مسلط هستند. متأسفانه پول و مسائل مادی هم وارد شده است. حالا اگر کسی صدایی هم داشته باشد و پولی هم به او بدهند اما دانش نداشته باشد، بی‌محتوا بار می‌‌آید. دیگر نمی‌توانیم روی آنها اهداف مقدس زمان جنگ را پیاده کنیم. دانشگاه می‌توانست این مسئله را حل کند.                                                                                                                                    منع:حلقه وصل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *