گفت و گو با حاج غلامرضا سازگار پيرغلام آستان اهل بيت علیهم السلام |خود اهل بيت روزي ما را مي دهند

گفت و گو با حاج غلامرضا سازگار پيرغلام آستان اهل بيت علیهم السلام |خود اهل بيت روزي ما را مي دهند

خانه / مطالب و رویدادها / مصاحبه و گفتگو / گفت و گو با حاج غلامرضا سازگار پيرغلام آستان اهل بيت علیهم السلام |خود اهل بيت روزي ما را مي دهند

خداوند در قرآن مي‌فرمايند كه زن و مرد بايد لباس يكديگر باشند. لباس به انسان‌ها زيبايي مي‌دهد و آبرو، بنابراين جوان‌ها بايد به اهميت اين مسئله پي برده و قدر يكديگر را بدانند. به‌نظر من اگر زن و مرد، با هم رفيق باشند و همديگر را درك كنند، تمام تلاش خود را براي برآورده ساختن انتظارات طرف مقابل به‌كار مي‌گيرند و كمتر و كمتر با اختلاف مواجه مي‌شوند

همه آن‌هايي كه ارادت خاصي به خاندان اهل‌بيت عليه‌السلام دارند، به خوبي مي‌دانند كه گرچه ورود به دستگاه اهل‌بيت به لطف بزرگواري اين خاندان كار چندان دشواري نيست اما ماندن در اين وادي و كسب عزت و آبرو به راحتي نصيب هركسي نمي شود و آنچه اين ارزش‌هاي گرانقدر را براي يك خادم واقعي به ارمغان مي‌آورد، چيزي نيست جز اخلاص و معرفت در راه خدمت به خاندان اهل‌بيت. ويژگي‌هاي منحصر به فردي كه ريشه در اعتقاداتي عميق دارد و با باورهاي قلبي خادمان گره خورده است.چه بسا اگر امروز شاهد حضوربزرگاني همچون حاج غلامرضا سازگار در اين عرصه هستيم، نبايد از رموز معنوي او و اساتيد امثال او در مسير خدمت به اهل‌بيت غافل شده و ماهيت پيرغلامي آن‌ها را ناديده بگيريم. استاد سازگار مداح و شاعر بنام اهل‌بيت عليهم‌السلام از آن دسته افرادي است كه براي اذن ورود به اين دستگاه، به‌معناي واقعي رياضت كشيده و عزت امروز خود را نيز مديون 60سال خدمت خالصانه در اين راه پربركت است. به سراغ اين پيرغلام اهل‌بيت رفته‌ايم تا روايت او را از زبان خودش برايتان نقل كنيم.

حاج آقا! وقتي حرف از استاد سازگار به ميان مي‌آيد، خيلي‌ها دوست دارند روايت ورود اين پيرغلام به دستگاه اهل‌بيت را بدانند، لطفااين موضوع را برايمان شرح دهيد.

علاقه به هيأت و مداحي ريشه در كودكي من دارد. آن زمان‌ها پدر و مادر ارادت زيادي به اهل‌بيت داشتند و از راهي براي معرفي اين بزرگواران استفاده مي‌كردند كه يكي از مهم‌ترين اين راه‌ها، بردن ما به روضه و هيأت بود. هر وقت به روضه مي‌رفتند، مرا با خود مي‌بردند. البته ما علاوه بر روضه‌ها، هرشب به نماز جماعت مي‌رفتيم و روزهاي جمعه نيز در نمازجمعه شركت مي‌كرديم تا در فضاهاي معنوي رشد كنيم، بنابراين توفيقاتي كه امروز به‌دست آورده‌ام را تاحد زيادي مديون خانواده خود هستم.

و خودتان از چه زماني وارد عرصه مداحي شديد؟

از سن 10، 12سالگي، عشق به خوانندگي براي امام حسين عليه‌السلام در من جان گرفت. همه‌‌چيز از آنجايي شروع شد كه در يكي از روضه‌ها با مداحي نوجواني هم سن و سال خودم، بسيار منقلب شده و همان جا از امام حسين عليه‌السلام خواستم تا مرا در اين راه قرار داده و دستم را بگيرد كه اين اتفاق افتاد و از همان دوران نوجواني مداحي را شروع كردم.

البته شنيده‌ايم كه آن دوران علاوه بر مداحي در مشاغل ديگري هم فعاليت داشته‌ايد.

همينطور است. شغل‌هاي ديگري هم داشتم. مثل كار در چاپخانه و نانوايي اما حدود 40سال پيش بود كه از همه اين مشاغل دل كندم و تمام زندگيم شد امام حسين عليه‌السلام. البته اين اتفاق به همين سادگي‌ها نبود. براي حضور تمام قد در دستگاه اهل‌بيت 40هفته تمام به حرم حضرت عبدالعظيم رفتم، تا اينكه بالاخره در هفته چهلم، درهاي رحمت به رويم باز و مهر ورودم زده شد. آن روز حاج احمد رحيم زادگان كه خود نانوا و از سخنرانان مذهبي بود، بدون هرگونه اطلاع از تصميمي كه گرفته بودم، نزد من آمد و عبايي جلويم گذاشت. او به من گفت كه تو براي خدمت به اهل‌بيت ساخته شده‌اي و ديگر نبايد به نانوايي بروي! همانجا بود كه تصميم نهايي خود را گرفتم؛ براي هميشه با شغلم خداحافظي كردم و شدم خادم اهل‌بيت عليهم‌السلام.

يعني مداحي شد شغلتان؟

هيچ‌گاه به ديد شغل به آن نگاه نكرده و نمي‌كنم و معتقدم كه خود اهل‌بيت روزي ما را مي‌دهند. هميشه در سخنراني‌هايم براي مداحان، رئساي هيأت‌ها و حتي مستمعين نيز گفته‌ام كه اگر يك مداح بداند، خداوند چه قداستي به او داده و مستع بداند كه چه سعادتي نصيبش شده، هيچ وقت از بعد مادي به مراسم‌ها نگاه نمي‌كند و قدر اين نعمت الهي را بيشتر و بيشتر مي‌داند.

حاج آقا! سال‌هاي سال است براي اهل‌بيت مي‌خوانيد و در وصف آنها شعر مي‌گوييد. فكر مي‌كنيد در جهت خدمت به اهل‌بيت به اهدافتان رسيده ايد؟

در طول تمام اين سال‌ها هدفي نداشته‌ام جز رضاي خدا. من فقط و فقط به عشق اهل‌بيت شعر گفته‌ام و تمام كتاب‌هايم نيز آييني، انقلابي و يا مربوط به شهداست كه اميدوارم خداوند راضي باشند. درست است كه به لطف خدا تا به امروز، جامعه مرا به‌عنوان مداح و شاعري پركار پذيرفته، اما مهم‌تر اين است كه خداوند مرا بپذيرد.

خود شما، غلامرضا سازگار را در قالب شاعر بيشتر دوست داريد يا مداح؟

هر دوي اينها خدمت به اهل‌بيت است اما من شاعري را بيشتر دوست دارم، زيرا شعر ماندگار است و صدا فاني. امروز بيش از 35جلد كتاب شعر دارم كه بعد از من هم باقي خواهند ماند.

به‌عنوان يك استاد در عرصه شعر آييني، برايمان از ويژگي‌هاي يك شعر خوب بگوييد و توضيح دهيد كه چرا امروزه جاي خالي شعر خوب در هيأت‌ها بسيار احساس مي‌شود؟

شعر آييني خوب بايد چند خصلت داشته باشد كه مهم‌ترين آن، حفظشان و گفتار اهل‌بيت است. شعر آييني بايد در چارچوب شعر گفته شده و موردپسند خاص و عام باشد، درست مثل اشعار سعدي كه همه از قبيل عارف و عابد و عامي، به آن احسنت مي‌گويند. همچنين در يك شعر آييني بايد اخلاص باشد و شعر سست نباشد، زيرا يك شاعر آييني، با خدا معامله مي‌كند و شعرا بايد خودشان را آنقدر بالا ببرند تا به ممدوح برسند. ما هم‌اكنون با كمبود شاعر و شعر خوب مواجه نيستيم اما واقعا جاي تأسف است كه با اين حال برخي مداحان، شعر خوب ندارند. در اين خصوص، مشكل از مداح است كه به‌دنبال شعر خوب نمي‌رود، درحالي‌كه يك مداح موظف به انتخاب شعري است كه مفيد و مؤثر باشد.

باتوجه به ضعفي كه از آن صحبت كرديد، اوضاع و احوال كلي جامعه مداحي را چطور مي‌بينيد؟

درست است كه شرايط غيرخوب هم داريم اما من معتقدم كه آمار خوب‌هايمان بيشتر است. ما مداحان خوبي داريم كه يك مقتل سيار هستند اما در مقابل وجود دارند كساني كه آشنا به روايات و آيات نبوده و مطالعه‌اي در اين زمينه ندارند. متأسفانه برخي از مداحان جوان، فكر مي‌كنند كه هرچه بگويند و مردم گريه كنند، خوب است اما واقعا اينطور نيست و بايد از آفت‌هاي مداحي يعني بي‌استادي، بي‌سوادي و بي‌تقوايي دوري كرد.مطمئن باشيد كه اگر درب اين 3كوچه را ببنديم، هيچ آفتي وارد مداحي نمي‌شود.

 استاد! اخلاص نيز به‌عنوان يكي از ويژگي‌هاي اصلي مداحان خوب مطرح مي‌شود. در اين‌باره برايمان توضيح دهيد.

اخلاص يك چيز عجيب و غريب نيست. اخلاص اين است كه من مداح يا من شاعر، براي آنچه كه مي‌خواهم بسرايم و آنچه كه مي‌خواهم بگويم، اول رضايت خدا را درنظر بگيرم. يعني وقتي مي‌خواهم‌ چيزي را در منبر بگويم، قبل از آنكه جمعيت رادرنظربگيرم، خدارادرنظربگيرم. منبركه مي‌خواهم بروم، دربين راه بسم‌الله گفته، توسل پيدا كرده ودردل بگويم كه خداياچيزي رابرزبانم جاري كن كه خودت مي‌خواهي. به واقع اينهاست كه اخلاص‌مي‌آورد وانسآن‌رامي‌سازد.

به‌طوركلي مداحان براي داشتن منبري خوب و مؤثربايد به چه نكاتي توجه داشته باشند؟

ما 4نوع منبر داريم. منبري كه مردم مي‌پسندند و خدا نمي‌پسندد. منبري كه خدا مي‌پسندد و مردم نمي‌پسندند. منبري كه نه خدا مي‌پسندد و نه مردم و نهايتا منبري كه هم مردم مي‌پسندند و هم خدا كه طبيعتا بهترين منبر هم، همين منبر است. در اين منبر، هم هنر به‌كار رفته، هم علم، هم مطالعه و هم صداي خوب. البته صداي خوب در رده آخر قرار مي‌گيرد. درست همانطور كه رهبر هم مي‌فرمايند: «صدا از مستحبات است و مي‌شود با حرف خوب و بدون صدا هم، روي مردم اثر گذاشت.»

حالا كه از مقام رهبري ياد كرديد، مي‌خواهيم اشاره داشته باشيد به ديدارهايتان با ايشان و خاطراتي كه از اين ديدارها داريد.

يكبار كه نزد حضرت آقا رفته بودم با بيان حكايتي براي ايشان عرض كردم كه روزي فردي خدمت امام موسي ابن جعفر عليه‌السلام رسيد وعرض كرد: يابن رسول‌الله! من چيزي نداشتم كه به خدمت شما بياورم، جز سه خط شعر كه در رثاي امام حسين عليه‌السلام سروده‌ام. لذا به اذن امام عليه‌السلام شعر را قرائت كرد و امام عليه‌السلام نيز در جواب اين سروده و اظهار ارادت، تمام هدايايي كه از صبح نزد ايشان آورده بودند را به او داد. پس از نقل اين حكايت به آقا (مقام معظم رهبري) عرض كردم كه من نيز 30خط شعر سروده‌ام كه ايشان نيز با شوخ طبعي هميشگي خودشان، آب پاكي را روي دستم ريختند و فرمودند: «ولي براي ما هديه نياورده اند!»

البته شما هميشه يكي از شاعران موردتوجه ايشان هستيد.

به لطف خداوند همينطور است. در يك ملاقات خصوصي كه به همراه جمعي از مداحان با حضرت آقا داشتيم، به ايشان عرض كردم كه من ديگر پير شده‌ و آن صداي جواني را ندارم كه بتوانم در محضر شما از عهده مجلس بربيايم كه ايشان در پاسخ حرف من فرمودند: «عوضش از بركات اشعار شما همه مداحان استفاده مي‌كنند.» همچنين ايشان در يكي از سخنراني‌هايشان فرمودند: «شعر بايد مثل شعر آقاي سازگار باشد كه هنرمندانه عرش و فرش به هم متصل كند.» به واقع اين فرمايشات آقا، براي بنده بسيار ارزشمند است و واقعا باعث دلگرميم مي‌شود.

 حاج آقا! مي‌خواهيم كمي هم از خانواده‌تان برايمان بگوييد. يعني‌چهره استاد غلامرضا سازگار در قاب خانواده.

قبل از هرچيز بايد به اين نكته اشاره كنم كه من واقعا مديون خانواده‌ام هستم، چون در همه حال همراهيم كرده‌اند. حتي زماني كه مي‌خواستم كتاب‌هايم را چاپ كنم، همه اشعارم پراكنده بود و جمع‌آوري اين اشعار، اصلا كار ساده‌اي نبود اما خانمم زحمت زيادي كشيد تا كتب شعرهايم به چاپ برسد. خود ايشان از خادمان اهل‌بيت هستند و خيلي خوب مرا درك مي‌كنند. به همين‌خاطر هرگاه كه مي‌خواهم شعر جديدي بگويم، محيط مناسبي را برايم فراهم مي‌كنند تا در آرامش به كارم برسم.

در بسياري از مواقع سبك زندگي مداحان موردتوجه قرار دارد و خصوصا مردم دوست دارند كه خانواده‌هايشان از پيرغلامان اهل‌بيت الگو بگيرند، بنابراين مي‌خواهيم كمي از روابطتان با اهل خانه برايمان بگوييد.

خدا را شكر همسرم بيشتر از من به اهل‌بيت علاقه دارند و انسان مومني هستند، بنابراين تفاهم زيادي داريم و كمتر با اختلاف سليقه مواجه مي‌شويم. البته اختلاف سليقه ميان زوج‌ها هميشه بخشي از زندگي است كه رويارويي با آن، اهميت زيادي دارد. خود ما درصورت وجود چنين شرايطي، پس از صحبت كردن به توافق مي‌رسيم و هيچ وقت پيش نيامده كه كار به بحث‌هاي بزرگ و جدي برسد.

پس خانواده خوشبختي هستيد.

به لطف خدا همينطور است. همه دلخوشي ما، حاصل همين تفاهمي است كه با هم داريم. من واقعا از انتخابم احساس رضايت مي‌كنم و خدا را شاكرم كه هميشه مرا به سمت بهترين انتخاب‌ها سوق داده است. درست مثل همين قدم گذاشتن در راه اهل‌بيت كه سعادت بسيار بزرگي است.

براي رسيدن به خوشبختي توصيه‌اي هم براي جوان‌ها داريد؟

خداوند در قرآن مي‌فرمايند كه زن و مرد بايد لباس يكديگر باشند. لباس به انسان‌ها زيبايي مي‌دهد و آبرو، بنابراين جوان‌ها بايد به اهميت اين مسئله پي برده و قدر يكديگر را بدانند. به‌نظر من اگر زن و مرد، با هم رفيق باشند و همديگر را درك كنند، تمام تلاش خود را براي برآورده ساختن انتظارات طرف مقابل به‌كار مي‌گيرند و كمتر و كمتر با اختلاف مواجه مي‌شوند و خوشبختي را احساس مي‌كنند.متأسفانه امروز مي‌بينيم كه زن و شوهرها در دوران جواني هيچ نشاطي ندارند و تمام وقتشان را به دعوا مي‌گذرانند. اين جوان‌ها زماني به‌خود مي‌آيند كه فرصت عشق ورزيدن را از دست داده‌اند و هيچ لذتي از زندگيشان نبرده‌اند.

حاج آقا! از آقا زهير هم برايمان بگوييد. پسري كه تنها وارث راه پدر خواهد بود.

آقا زهير از همان دوران كودكي، علاقه زيادي به مداحي داشت و خوشبختانه با همت و تلاش فراوان توانست به مداحي نامي و البته شاعري توانمند تبديل شود. او 34سال سن دارد و امروز يك مداح مطرح است، درحالي‌كه خود من در سن او، از چنين جايگاهي برخوردار نبودم كه با اين شرايط، آينده بسيار خوبي را پيش روي او مي‌بينم. البته آقا زهير در راه شاعري نيز موفق خواهد بود.

آقا زهير در انتخاب اين راه آزاد بود يا از جانب شما هم اصرار و اجباري وجود داشت؟

نوكر امام حسين عليه‌السلام بايد خودش به اين كار علاقه داشته باشد و مهم‌تر اينكه، امام حسين عليه‌السلام بايد او را انتخاب كند كه به لطف اهل‌بيت عليهم‌السلام، آقا زهير به اين كار علاقه داشت و من هم تشويقش كردم.همه‌‌چيز فقط تشويق بود و هيچ اجباري وجود نداشت. البته بايد بگويم كه امروز واقعا از ورود پسرم به اين وادي خوشحالم و حس خوبي دارم از اينكه مي‌دانم بعد از من، آقا زهير نام امام حسين عليه‌السلام را زنده نگه مي‌دارد.

زنده نگه داشتن نام امام حسين عليه‌السلام توسط پدر و پسري كه تنها مداحان خانواده سازگار هستند.

بله همينطور است. برادرهاي من همگي در كار فرش هستند و راه من از آنها سواست. اتفاقا گاهي كه با آنها صحبت مي‌كنيم، به شوخي به برادرهايم مي‌گويم شما در فرش هستيد و من در عرش!

به‌عنوان سؤال پاياني مي‌خواهيم بدانيم كه چه‌كسي بيش از همه حق استادي بر گردنتان دارد؟

امروزم را مديون لطف خداوند و اهل‌بيت هستم اما مي‌خواهم يادي هم بكنم از استاد مرحوم حسين مولوي كه در تكامل و ترقي من، زحمت بسياري كشيدند. ايشان هم مداح بودند و هم شاعر كه هيچ وقت زحماتشان را فراموش نمي‌كنم.

 پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام

 منبع:ماهنامه هیأت رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *