سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین سید حسین مؤمنی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

خانه / آموزش / سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین سید حسین مؤمنی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

بنده نکته تازه ای برای عرضه ندارم و فقط دسته بندی شده آنچنان که عزیزان امر فرمودند در اختیار عزیزان قرار می دهم. من مطلب را تکرار نمی کنم فقط یک مقدار شکل مطلب را مطرح می کنم. یک شکل است و یک محتوا، محتوا الحمدلله بیان شد و من سه منبع خدمت شما عرض می کنم و نکاتی را تحت عنوان شکلی مسأله برای این چند موضوعی که بیان فرمودند عرض می کنم

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین

بنده نکته تازه ای برای عرضه ندارم و فقط دسته بندی شده آنچنان که عزیزان امر فرمودند در اختیار عزیزان قرار می دهم. من مطلب را تکرار نمی کنم فقط یک مقدار شکل مطلب را مطرح می کنم. یک شکل است و یک محتوا، محتوا الحمدلله بیان شد و من سه منبع خدمت شما عرض می کنم و نکاتی را تحت عنوان شکلی مسأله برای این چند موضوعی که بیان فرمودند عرض می کنم.
به صورت کلی بعد از رحلت خاتم الانبیاء دو گروه و جناح متضاد شکل گرفت و این دو هر کدام دارای اهدافی بودند.
گروه اول کسانی بودند که دست به دست هم دادند که هر آنچه که از آثار پیامبر هست حفظ شود، کسانی که در صدد حفظ آثار پیامبر بودند در رأس آنها حضرت زهرا سلام الله علیها بودند.
گروه دوم سنت شکنان و کسانی که دنبال دین نوین و تازه بودند و قرائت جدید از دین.
این دو گروه را شاهد هستیم که اهتمام ورزیدند، تلاش و کوشش کردند برای رسیدن به اهدافشان. گروه اول که در صدد بودند تمام سنتی که از پیامبر عظیم الشأن اسلام بیان شده است، حفظ شود در رأس آنها و پیشرو آنها، وجود مقدسه ی حضرت زهرا سلام الله علیها است. حضرت بارها سخنرانی کردند، اعتراض کردند، خطبه ای را ایراد فرمودند که در ذیل خطبه ها این بحث به راحتی می شود مطرح شود.
و گروه دوم هم جنبشی که دنبال اجتهاد -به گمان خویش- بودند و می گفتند به مقتضای زمان باید سخن گفت. و حرفی را که الان مطرح می کنند حرفی است که شاید قدیم مطرح نمی شده و مقتضا نبوده است. اینها آمدند سنت شکنی کردند، اینها آمدند با قرائت های جدید در صدد بدعت بودند. اینها آمدند نظرهای شخصی خود را در جامعه حاکم کردند. من برای اینها سه اقدام مهم دیده ام:
1. تفسیرهای دروغین
2. دخالت دادن اغراض سیاسی
3. به کرسی نشاندن آراء شخصی.
من به عنوان مثال سه رأی و نظر شخصی را مطرح می کنم که هیچ مبنایی ندارد: اول اینکه گفتند هر انسانی اشتباهاتی ممکن است داشته باشد و این را سرایت دادند به کسانی که زمام امر را به عهده می گیرند و مسؤولیت می پذیرند. می خواستند آنها را طوری مطرح کنند که اگر خطایی از آنها سر زد بگویند چیز بعیدی نیست. دوم اقدامات سران فتنه و سقیفه تا حدودی طبیعی است. این را طبیعی جلوه دادند که کار آنها چندان مهم نبود، یک اقدامی شد، یک حرکتی شد زیرا حکومت کردن این چیزها را هم دارد. این مثل مطالبی است که الان بعضی ها مطرح می کنند نسبت به جریان فتنه. سوم اینکه سران سقیفه که معصوم نبودند و لازم هم نیست که معصوم باشند. ممکن است یک شخصیتی را به کار بگیرید معصوم از اشتباه و خطا نباشد. مگر امیرالمؤمنین از اینها استفاده نمی کرد؟ حالا به خاطر اینکه اینها نقطه ضعفی دارند اینها را بزنیم کنار؟ اینها تماما ریشه در جریان سقیفه دارد و دنبال این دو جریان به وقوع پیوست.

مطلب دیگر که در زیارت عاشورا هم هست، در کتاب مقتل الحسین خوارزمی هم هست. سید الشهداء در کربلا تیری به سینه ی مبارکشان اصابت کرد. این تیر بسیار نافذ و کاری بود. سهم مسموم به قدری نافذ و کاری بود که وجود مقدسشان نتوانستند این تیر را از مقابل خارج کنند لذا از پشت سر خارج کردند. و بلند فرمودند والله قتلنی فلان و فلان. آنها من را کشتند که در کتب معتبر ما این مطلب آمده است. این را از این جهت عرض می کنم که اصل جریان نفوذ از کجا شکل گرفت؟ این را باید بدانیم که ریشه ی کار باید خشکانده شود. پرداختن به حواشی کار و اموری که پس از این جریان است که عرض می کنم شاید ابتدای کار زیاد مهم نباشد.
ما جریان نفوذ را از دو جا می توانیم استفاده کنیم، نفوذ ریشه در دو جا دارد:
1- ظلم: وضع الشیء فی غیر ما وضع له. اگر جایگاه افراد مشخص نشود، و افراد جایگاهی را بگیرند که شأنیت آن جایگاه را نداشته باشند به این می گویند ظلم.
2- جور: عدول از طریق حق. اگر افراد از صراط حق و صراط مستقیم فاصله پیدا کنند گفته می شود به جور رفته اند.
این اصلی ترین عامل برای نفوذ است. چه کسی به این دامن می زند؟ در آن مقطع خاص آحاد مردم کمک کردند برای اینکه این جریان رشد پیدا کند. تا حدودی علم به نفوذ پیدا کردند و دانستند اما سکوت کردند. به دلیلی که در وصیت نامه ی مکتوب حضرت زهرا سلام الله علیها هست و عرض می کنیم. وقتی از طریق حق فاصله بگیرند بستر برای هر گونه اتفاقی آماده می شود؛ چون فتنه دفعة واحده در جامعه محقق نمی شود بلکه فتنه معلول شبهه است؛ اگر فضای جامعه تیره و تار شود در اثر بروز شبهات، بستر برای فتنه آماده می شود. لذا باید زیربنا را گرفت. همین مطالبی که سرور عزیزمان آیت الله خاتمی فرمودند اینها بحثهای زیربنایی است. اگر این مطالب زیر بنایی طرح شود و تماما بر اساس کلمات حضرت صدیقه سلام الله علیها در خطبه ها و به ویژه خطبه ای که استادمان فرمودند و کلمات دیگر حضرت کاملا مطالب زیربنایی مشخص می شود.
من اشاره می کنم به سه ظلمی که در تاریخ محقق شد:
1- جایی که مانع از نوشتن وصیت توسط خاتم انبیاء شدند ، قضیه ی قلم و قرطاس این در کتب معتبر عامه آمده است. که بعدها ابن عباس می گوید وقتی سؤال کردم چرا اجازه ندادی بنویسد؟ گفت من می دانستم او می خواهد توصیه و سفارش کند به علی بن ابی طالب [علیه السلام] برای همین مانع شد و ما می بینیم با کمال وقاحت و بی شرمی مطلبی مطرح می شود که “ان الرجل لیهجر” و تز “حسبنا کتاب الله” مطرح می شود. این اولین ظلمی بود که در تاریخ صورت گرفت. در همین جا من کتابی که توسط بنده نوشته شده که این جریان نفاق از کجا شکل گرفت؟ آیا پس از رحلت خاتم الانبیاء یا قبل از رحلت ایشان و در دوران رسالت؟ اثبات می کنیم که در دوران رسالت بحث فتنه و جریان نفاق بوده است ولی ظهور و بروزش پس از رحلت خاتم انبیاء است با بستری که برای اهل نفاق و اهل فتنه آماده شد. شاهد عرض بنده اینجا است. بنده این را در جلسات عمومی مطرح نمی کنم. این خیلی محدود است و باید با رعایت مسائلی که در جامعه نیاز به وحدت داریم عرض می کنم. لذا فقط به عنوان شاهد فقط گذرا رد می شوم. اینجا پس از اینکه گفته شد ان الرجل لیهجر انتظار می رفت اتفاق و اجماعی صورت بگیرد بر علیه فردی که خلاف صریح قرآن سخن گفته و خلاف صریح سیره ی عملی خاتم انبیاء است. ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی، قل انما انا بشر مثلکم . این با ان الرجل لیهجر نمی سازد که با منابع عامه عرض می کنم که می گوید قائل به این قول ایمان به خدا و توحید و نبوت ندارد! ان الرجل لیهجر بعد اینجا چگونه بحث نفاق شکل گرفت؟ اینجا اگر اتفاق و اجماع صورت می گرفت علیه کسی که چنین حرف نامربوطی زد ولی اینجا اختلاف صورت گرفت؛ عده ای گفتند قلم و دوات بیاورید، و عده ای گفتند نیاورید! بنده تحلیلی هست که در کتاب هم هست که اینجا آن فرد به تمام اغراض خود رسید. افراد در جامعه با ایجاد نفاق، حرفی می زنند و وقتی در جامعه اختلاف به وجود آمد این اختلاف باعث می شود که آنها به تمام اغراضشان برسند. من عرض می کنم جریان نفاق همین جا کنار بستر پیامبر به تمام اغراضش رسید؛ چون انتظار می رفت اجماع بر علیه آن فرد محقق شود اما متأسفانه آن اتفاق نیفتاد. اگر انسان حرف نامربوطی در جامعه می شنود باید علیه آن فرد اجماع صورت بگیرد و این اتفاق بیفتد که آن صدا در نطفه خفه شود نه اینکه جرأت پیدا کند حریم را یکی پس از دیگری بشکند و کار به جایی رسید که گفت اگر رفتیم و فاطمه بین ما و علی حائل شد چه کنیم؟ پاسخ بشنود که با هرچه دستتان بود بزنید زهرا را اما علی را بیاورید!!این با کمال وقاحت و بی شرمی گفته شده و در متون معتبر خودشان هم آمده است. این ظلم اول که مانع شدن از نوشته شدن وصیت است
2- اجتماع در سقیفه بنی ساعده و بیعت اجمالی گرفتن است
3- اجتماع در مسجد نبوی و بیعت عمومی با سه حربه تطمیع و تهدید و توهین.
این امر محقق شد و آنها توانستند به این غرضشان برسند.

من فقط فهرست عرض می کنم و وارد نمی شوم، ده شماره عرض می کنم. چرا در چنین جامعه ای اگر به نقل 75 روز بگیریم یا 95 روز، در ظرف زمانی بسیار کوتاه این اتفاق می افتد و مردم چنین بی تفاوت می شوند؟ این کتاب فرهنگ سخنان فاطمه ی زهرا سلام الله علیها از مرحوم دشتی انصافا زحمت کشیده است و در بحث جریان نفاق هم ایشان کتابی دارد که عرض می کنم. در اینجا حضرت زهرا سلام الله علیها یک وصیتنامه ی مکتوب دارند “لا تصلی علیّ امة نقضت عهد الله و عهد ابی رسول الله فی امیرالمؤمنین علی”، امیرالمؤمنین مقدم بر علی آمده، امتی که نقض کردند، یعنی این امت بستر را برای این ظلم و جور آماده کردند! بی تفاوتی افراد، بی تفاوتی آحاد مردم آن زمان، بی غیرتی نسبت به مقدس ترین مقدسات، این جنایت را رقم زد. جریان سوختن در خانه ی حضرت صدیقه سلام الله علیها در نیمه ی شب اتفاق نیفتاد، در روز اتفاق افتاد!! با حضور جمع کثیر! که در کتاب جُنّة العاصمه فی احوالات فاطمه که انصافا کتاب کم نظیری است از مرحوم آیت الله میرجهانی اعلی الله مقامه الشریف در صفحه ی حدود 400 آورده که چه کسانی با چه تعدادی و با چه فردی آمدند؟ اجتماع در مدینه صورت گرفت و این اتفاق در روز روشن و در مرآی و منظر مردم اتفاق افتاد نه در شب و در خفاء.” لا تصلی علی امة نقضت عهد الله و عهد ابی فی امیرالمؤمنین علی و ظلموا لی حقی و اخذوا ارثی و حرقوا سقیفتی” اینها تمام نکاتی است که در وصیت نامه ی مکتوب حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است و کذبوا شهودی شاهدان مرا تکذیب کردند. اینها در مرآی و منظر مردم اتفاق افتاده است! چه ویروسی در جامعه تزریق شده که اینها به بی تفاوتی گرایش پیدا کردند؟ حضرت می فرمایند شاهدان من جبرییل، میکاییل، امیرالمؤمنین، ام ایمن هستند. اینها در خانه های خود خزیدند و امیرالمؤمنین یحملنی من را سوار مرکب می کرد و معی الحسن و الحسین لیلا و نهارا الی منازلهم. شبانه روز در خانه ی اینها می رفتم، شبانه روز! و به آنها متذکر می شدم، غصب نکنید، حق ما را نگیرید. آخر این کلام نورانی می فرماید فیجیبونا لیلا و یقعدون عن نصرتنا نهارا شب که می شد به ما وعده ی نصرت می دادند اما روز که می شد فجمع الحطب الجزل علی بابنا، تا اینکه اینها حطب جزل آوردند. برای حطب جزل سه معنا بیان شده است: یکی هیزم های خشک فراوان، دوم حلقه های بریده شده از تنه درخت و کنده های درخت و سوم که یک عرب زبان در حرم برای من بیان می کرد می گفت در جزیرة العرب یک هیزم خاصی است دارای دو ویژگی یعنی حرارت زیاد و دود کم. حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید امت (ضمیر جمع آورده) حطب جزل پشت در خانه من آوردند برای چه؟ برای سوزاندن در؟ در که با یک مشعل هم آتش می گیرد! حضرت می فرماید اینها قصد نسل کشی داشتند. قصد آدم کشی و آدم سوزی داشتند. و عتوا بالنار لیحرقوه و لیحرقونا آوردند پشت در که در را با اهل این خانه به آتش بکشند. فرهنگ جامع سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت وصیت نامه ها وصیت نامه ی مکتوب به زیبایی حضرت بیان می فرمایند.
این هم ریشه. من فقط فهرست را عرض می کنم. چرا این اتفاقات افتاد؟
1- شبهه ها و فتنه ها: شبهه ها فضای جامعه را تیره و تار می کند. من امیدوارم یک حرکت اساسی صورت بگیرد با افرادی که از تریبون ها یا خطابه یا روضه حتی استفاده می کنند برای تزریق شبهه در بدنه. یک اقدامی صورت بگیرد، مسامحه نشود. با دید حالا بگذریم، حالا مهم نیست با اینها برخورد نشود. به قدری یک کلام یک فرد معمولی که شاید از جهت حوزوی سواد آنچنانی هم نداشته باشد به قدری اثر گذاشته که افراد پیوسته پیگیری می کنند این شبهه و شبهه های اینچنینی. البته پاسخش گفته شده منتهی باید تدبیری اندیشید.
2- تز حسبنا کتاب الله؛ کسانی که می گویند کتاب خدا برای ما بس است. در اینجا آمدند “ولی” را حذف کردند. می گویند ما قانون داریم و قانون تعریف شده و بیشتر از این هم نیاز نداریم.
3- جعل شخصیت در مقابل اهل بیت علیهم السلام. به اینکه بگویند این سِنّش بیشتر است، این که در دراز مدت بوده، این که از یاران امام بوده، این که از نسل امام است و … یار امام کسی است که تفکر امام را احیاء کند. یار امام کسی است که به صراحت و بدون مسامحه و مصلحت اندیشی با شفافیت اظهار موضع کند. من به یکی از نماینده های قم گفتم که این شادی شما برای ما خنده دار است! گفت چرا؟ گفتم شادی شما از چهار حال خارج نیست: یا مبتلا شده اید به ساده اندیشی و سهل انگاری، یا مبتلا به جهل مرکب هستید، یا مبتلا به جهل بسیط هستید، یا جو زده شده اید!
4- تحریف در معنای دین
5- تحریف در معنای مسلمان بودن

10- عدم آمادگی؛ نتوانستند همراهی کنند با ولی خدا. چرا نتوانستند؟ عقب ماندند از ولی خدا. جمع بین دنیا و آخرت، عدم احساس مسؤولیت، اینها مطالبی است که افراد انجام دادند.

حضرت آیت الله خاتمی محتوا را بیان فرمودند و من فقط شکل آن را بیان می کنم.
1) ویژگیهای جریان نفوذ و اهداف نفوذ، به تعبیر حقیر پیاده نظام و ابزار نفوذ:
1- خطرناکترین جریان در مسیر اسلام بوده است از صدر اسلام
2- عامل انحراف جریان حق است
3- بی رحمی و عدم توجه به حقوق انسانها در رستگاری است. الان هم همانطور که حضرت آقا فرمودند دیگر کار به عنوان ندارند، از داخل پوچ می کنند. عنوان هرچه می خواهد باشد باشد، رهبر هر کس می خواهد باشد باشد، از درون می آیند و پوچ می کنند.
اهدافشان:
1- کسب بالاترین رأس هرم قدرت در اسلام است یعنی شخص ولی را هدف گرفته اند.
2- ایجاد انحراف در مسیر جریان حق
3- کسب منافع مادی بیشتر برای استمرارشان
پیاده نظام و ابزارهای نفوذ: انسانهای منفعت طلب و زیاده خواه. سابقه ی کذایی دارند. حضرت امام وصیت نامه شان 29 صفحه هست، امضا می کنند و بعد می فرمایند این وصیتنامه توسط چه کسی خوانده شود، امضا می کنند و در پایان وصیتنامه می فرمایند تذکر 4 نکته را ضرورت می دانم:
اول: بعضی چیزها را به من نسبت می دهند که دروغ است، یقینا بعد از من تعدادش بیشتر می شود. اگر چیزی از من به شما نقل کردند صوت من که از رسانه پخش شده، یا خط و امضای من که به تأیید کارشناس برسد، بود این مال من است وگرنه مال من نیست و دروغ است.
دوم: می گویند اعلامیه های من را می نوشتند، این دروغ محض است چراکه تمام اعلامیه هایم را خودم نوشتم.
سوم: می گویند با آنها مشورت کردم رفتم پاریس، این دروغ محض است و من فقط با احمد مشورت کردم.
چهارم: حضرت امام تعبیر سالوس را به کار می برند؛ من به جهت سالوسی بعضی از افراد (بعد معیار و مبنا می دهند) که آنها را مدافع دین و نظام می دانستم از آنها تعریف و تمجید کرده ام و این نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد؛ میزان و معیار حال فعلی افراد است!
صریح کلام امام است. افراد برای نفوذ انسانهای ضعیف الایمان… امام سجاد علیه السلام یک نامه ای دارند به محمد بن مسلم زهری که می فرمایند حداقل مشکل تو آن است که دشمن با تو احساس امنیت کرد و راه نفوذ را از طریق تو پیدا کرد. (روایت و تحلیلش به طور کامل در کتاب تاریخ تحلیلی امام سجاد علیه السلام از محسن رنجبر آمده است)

2) اهداف غایی در نفوذ
3) روشهای اجرایی
4) نتیجه
این چهارتا بحث شکلی نفوذ است.
منابع:
کتابی که آیت الله خاتمی فرمودند کتاب سیره ی فاطمه از آیت الله خاتمی که در دو بخش تنظیم شده و قسمت دومش شاهد عرض ما است، بحث نفاق و جریان نفاق و بحث خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها را به زیبایی مطرح می کنند گذشته از اینکه در بخش اول هم نکات نابی وجود دارد که قابل استفاده است اما مطلب خیلی خوب و خیلی عالی
تحلیل حوادث ناگوار زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها از مرحوم دشتی که بسیار زیبا دسته بندی شده مستند با کلمات تاریخی و استفاده از منابع عامه در این کتاب آمده است.
بازگشت به جاهلیت از سید حسین مؤمنی که بحث نفوذ و نفاق را اجمالا به آن پرداخته است.
جلوه های نورانی از معارف فاطمی مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی که این کتاب را من خیلی استفاده کرده ام در منبرهایم. مطالب بسیار ناب در سیره ی رفتاری حضرت زهرا سلام الله علیها.
سبک زندگی فاطمی از حجة الاسلام و المسلمین دکتر جباری این کتاب کوچک است ولی بسیار قابل استفاده
کتاب پس از غروب هم تحلیل تاریخ بعد از رحلت خاتم انبیاء است، تحلیل سیاسی که قابل استفاده است.
جریان روضه هایی که در فاطمیه خوانده می شود این جریان روضه ها و علمدار روضه شما هستید و نکاتی در بحث روضه ها هست با حفظ حریم، و با رعایت آنچه که خدایی نکرده لطمه به بحث وحدت و اینها وارد نشود اما بیان نکات، بیان مظلومیت و بیان غربت همانطوری که عرض کردم حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها می فرماید اینها گفته بشود خیال می کنیم که با رعایت مطالب… چون من در جلسه ای شروع کردم یک نکته ای را از خطبه عرض کردم یکی از آقایان بنده را متهم کرد و انگی هم به ما زد و برچسبی هم زد و گفت آقا این جور در نمی آید عرض کردم آقا از خاکریز عقب نشینی نمی کنیم توهین هم نمی کنیم ولی بالاخره دختر عظیم الشأن پیامبر اسلام به شهادت رسیدند. دفتر حضرت آقا را ملاحظه بفرمایید که بالا بنری زده اند السلام علی الصدیقة الشهیده. در کتابهای معتبر ما هم آمده اتفاقاتی که افتاده و نکاتی که بیان شده خیلی از افراد اتفاقات و جنایت هایی که رقم خورده و مصیبت هایی که به وقوع پیوسته را نشنیده اند یا اگر هم شنیده اند از منابع معتبر و ناب نبوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *