سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید احمد کشوری

سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید احمد کشوری

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / شهدا / دفاع مقدس / سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید احمد کشوری

سرگذشت هایی ویژه از شهدا، شهیدی که در حین عمل جراحی برای خارج کردن ترکش گلوله ضد انقلاب از سینه اش با شنیدن خبر تجاوز صدام بعثی به کشورمان از تخت بیمارستان بلند شد و لباس رزم پوشید و برای دفاع از ارزش های دینی کشورمان راهی جبهه شد. شهیدی که از کودکی به دین و مسائل دینی مقید بود و در این راه از هیچگونه عملی دریغ نمی کرد. در ادامه با شهید ورزشکار خلبان احمد کشوری بیشتر آشنا شوید.

سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید احمد کشوری

سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید احمد کشوری

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز می خواهیم برنامه را تقدیم کنیم به یکی از سینه سوخته های غم ارباب بی کفنمان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام. کسی که وقتی می خواستند آخرین عمل جراحیش رو انجام بدهند تا ترکشی که از گلوله ی ضد انقلاب وارد سینه اش شده بود را در بیاورند با شنیدن خبر تجاوز صدام بعثی به کشورمان از روی تخت بیمارستان بلند شد و لباس رزم پوشید. وقتی به او گفتند هنوز عمل جراحیت تمام نشده است، گفت وقتی اسلام درخطر باشد من این سینه را نمی خواهم!! جوانی که در میدان مبارزه شجاعانه و مبتکرانه مبارزه می کرد. شهید ورزشکار خلبان احمد کشوری. احمد از همان بچگی نسبت به دین و مسائل دینی مقید بود. پدرش تعریف می کند قبل از انقلاب که رژیم منحوس پهلوی به تبع اربابهای بی دینش برای دور کردن مردم و جوانها از دین به اشاعه ی بی بندوباری رو آورده بودند، مجله هایی با تصاویر غیر اخلاقی چاپ می کردند احمد هر ماه پول تو جیبی هایش را جمع می کرد و می رفت کلی از این مجله ها را میخرید و میبرد خانه و همان ابتدای ورود به خانه می برد گوشه حیاط و همه را آتش می زد. می گفتند احمد این چه کاریه که می کنی؟ می گفت اینها می خواهند با این عکسها ذهن جوانهای ما را خراب کنند. شهید کشوری در دوران تحصیلش علاوه بر اینکه توانسته بود شاگرد ممتاز مدرسه باشد در مسابقات هنری و ورزشی هم برای خودش کسی شده بود در رشته ی طراحی اول شده بود در کشتی هم توانسته بود بدرخشد و جایگاهی برای خودش پیدا کند. بعد از مدرسه علی رغم اینکه در کنکور قبول شده بود ولی به خاطر محرومیت مالی نتوانست به دانشگاه برود برای همین بعد ازمدتی وارد هوانیروز شد. در مدت تحصیلش درهوانیروز چه در ایران چه در آمریکا سعی کرد با توسل به اهل بیت علیهم السلام و شرکت در مجالس روضه ی اهل بیت علیهم السلام روحیه ی استکبار ستیزیش را حفظ کند. سرهنگ باباجانی که یکی از رفقایش هست می گوید وقتی در آمریکا بودیم در یکی از پروازهای تمرینی وقتی احمد سکان دار بود استاد آمریکایی به او گفت اگر بخواهم الان تو را پرت کنم بیرون چطور می خواهی از خودت دفاع کنی؟ احمد که می دانست او می خواهد با این سؤالش او را تحقیر و مسخره کند بلند شد و یقه ی او را گرفت و به او گفت به من بگو ببینم حالا اگر من بخواهم تو را از این بالا پرت کنم پایین تو چه کار می خواهی بکنی؟ سرهنگ آمریکایی که شوکه شده بود از ترس صورتش سرخ شده بود و شروع کرد به التماس کردن. بعد از اون جریان دیگر مواظب بود با احمد محترمانه و مؤدبانه رفتار کند. بعد از انقلاب احمد کشوری به همراه دوستانش در هوا نیروز مردانه به میدان آمدند و سعی کردند پرواز کنند و اوج بگیرند و خودشان را به مقام عند اللهی برسانند. یکی از همرزم های شهید کشوری می گوید احمد درهمان روزهای جنگ مقید بود اسراف نکند. موقعی که من به خلبانها کره و مربا و پنیر می دادم یک روز شهید کشوری من را صدا زد و به من گفت فلانی شما در منطقه ی جنگی در مهمانسرا داری کار می کنی ها! پس باید بدانی مملکت ما درحال جنگ است و در تحریم اقتصادی است شما نباید کره و مربا و پنیر را با هم بدهی، درست است که ماباید برویم با توپ و تانک دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمی شود که ما اینطوری غذا بخوریم. شهید کشوری بعد از کلی عملیات وجهاد بالاخره در یکی از عملیاتها در آسمان پرواز کرد و آسمانی شد و برای همیشه جاودانه شد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *